گزارش یک قتل؛ روایتی از کتاب های روی طاقچه

در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارید

Share on telegram
Share on linkedin
Share on twitter
Share on whatsapp
Share on email

گزارش یک قتل؛ روایتی از کتاب های روی طاقچه

خلاصه: هنوز عزای اعظم تمام نشده، دوباره باید رخت سیاهمان را بپوشیم. این بار برای یک استارت آپ و کارکنانش؛ طاقچه هم مثل دیجی کالا و مثل استارت آپ های بعدی به تیغ حجاب دستوری زخمی شد! روایت خودم از ماجرا را اینجا نوشته ام.

در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارید

Share on telegram
Share on linkedin
Share on twitter
Share on whatsapp
Share on email
هنوز عزای اعظم تمام نشده، دوباره باید رخت سیاهمان را بپوشیم. این بار برای یک استارت آپ و کارکنانش؛ طاقچه هم مثل دیجی کالا و مثل استارت آپ های بعدی به تیغ حجاب دستوری زخمی شد! روایت خودم از ماجرا را اینجا نوشته ام.
طاقچه

فهرست

همه ماجرا از حدودا ۲۴ ساعت قبل شروع شد. شامگاه چهارشنبه ۴ امرداد ۱۴۰۲. ناگهان خبرگزاری های تسنیم و فارس در خبری اعلام کردند انتشارات به نشر و چند انتشارات وابسته به حکومت همکاری خود را با مجموعه طاقچه، کتابخوان یا حالا بهتر بگوییم مارکت پلیس فروش آنلاین نسخه دیجیتال کتاب قطع کرده اند[+] و [+]. دلیل این قطع همکاری، آنطور که از متن نامه های منتشر شده پیداست، انتشار تصویری از کارکنان این استارت آپ کوچک بدون حجاب رسمی و اجباری و زیر تابلوی مجموعه است. پس از آن موجی از نامه های قطع همکاری در تسنیم و فارس منتشر شد و گفته شد که حدودا ۳۰ نشر پر فروش با طاقچه قطع همکاری کرده اند. 

اما ماجرای این عکس چه بود؟ 

این عکس گویا حدودا یک ماه و نیم قبل و در یک دورهمی خداحافظی مربوط به کارکنان در داخل مجموعه تهیه شده و هیچ خبری از اینکه این افراد پس از شرکت در این دورهمی بدون حجاب اجباری مجموعه را ترک کرده باشند در دست نیست. 

محمد حسین غفوری، یکی از بنیانگذاران طاقچه در تلگرام نوشته است: 

«بابا ما کاری نکردیم، این عکس مال ۱.۵ ماه پیشه، یکی از بچه های طاقچه و خارج طاقچه که رفته بوده کلا از شرکت، از طاقچه و خارج از طاقچه یه جمعی روجمع کرده از دوستانش و رفتن کیک خوردن و اینا بعد اومدن دم دیوار بیرونی طاقچه عکس گرفتن، بعد هم تو صفحه شخضی منتشر کرده، حالا بعد این مدت سر دیجی کالا ملت حساس شدن. یکی تازه ریتوئیتش کرده، الان ما باید بابت این موضوع جواب بدیم؟» [+]

اما ذات همین انتشار عکس بدون حجاب رسمی مورد تایید حکومت موجب شده بسیاری از انتشاراتی های به زعم کاربران پلتفرم ایکس (توییتر سابق) متصل به نظام با این مجموعه قطع همکاری کنند.

جالب آنکه اولین مجموعه مجموعه به نشر بود که وابسته به آستان قدس رضویست و پس از آن بقیه مجموعه ها از جمله انتشارات انقلاب اسلامی منتسب به پایگاه حفظ و نشر آیت الله خامنه ای و مکتب حاج قاسم نیز با این مجموعه قطع همکاری کرده اند. 

نشر انقلاب اسلامی، نشرمعارف، به‌نشر، شهیدکاظمی، جمکران، عهدمانا، ابراهیم هادی، حماسه یاران، امیرکبیر، سوره‌مهر، راهیار، روایت فتح، خط مقدم، ایمان ماندگار، ۲۷ بعثت، مهرستان، هاجر، تمدن نوین، ستاره‌ها بعضی از این انتشارات هستند. 

یک نکته جالب و شاید کمتر دیده شده در این قطع همکاری این بود که مدیران چند نشر از انتشارات ذکر شده، تاکید کرده اند که در تماسی که با مدیریت مجموعه طاقچه داشته اند تصور یا حسی از ابراز پشیمانی ملاحظه نکرده اند. [+]

 

حالا از دیشب تا لحظه تنظیم این گزارش، هر چند ساعت خبر قطع همکاری یکی از این انتشارات ها با طاقچه منتشر می شود. از طرف دیگر،‌ بعد از انتشار اولین خبر، ناگهان فضای تایملاین توییتر که این روزها اسمش هم علاوه بر اپلیکیشن و وب سایتش در ایران منشوری شده، پر شد از حمایت از طاقچه. 

افراد و جریان های تاثیرگذار در اکوسیستم استارتاپی شروع به حمایت از طاقچه کردند. این حمایت ها در اولین قدمها حمایت های معنوی و کلامی بود که بیشتر حول مخالفت با انتشارات های ذکر شده می گشت و البته مثل همیشه در توییتر تنش هایی هم وجود داشت. 

اما کم کم با پیشنهاد یکی دو نفر انگار جو عوض شد. شاید بتوان گفت آیدین داریان [+] قبل از همه اولین پیشنهاد را برای حمایت از طاقچه داد:

«دوستان عزیز در بخش بازاریابی طاقچه
اگه نیاز به مشاوره و آموزش سازمانی در زمینه استراتژی محتوا دارید، من در ماه جاری رایگان در خدمت شما هستم.
کاری داشتین در تلگرام به من پیام بدین
با آرزوی عمر باعزت برای برند طاقچه و کارکنانش
 
@taaghche_books »

از اینجا به بعد چهره های متعددی پیشنهادهای خودشان برای حمایت از طاقچه را مطرح کردند. 

عادل طالبی [+]، فرشاد قاآنی [+]، رضا شیرازی[+]، سجاد بهجتی[+]، ارسلان شورابی[+]، مهدی ناصری[+]، رامتین کریمی [+]، علی اصغر هنرمند[+]، علیرضا ناجی[+]، فربد وزیری [+] و … از جمله افرادی بودند که به صورت مستقیم پیشنهادهایی برای کمک و مشاوره تخصصی به تیم طاقچه در بخش های مختلف از سئو گرفته تا طراحی کمپین و بازاریابی محتوایی ارائه دادند(#طاقچه_تنها_نیست [+]). این پیشنهادها به صورت همزمان با نامه ناشران و از طرفی کمپین #حذف_طاقچه [+] از گوشی که توسط کاربران ارزشی حمایت می شد، موجب شد کاربران مخالف حجاب اجباری نیز دست به کار شده و کارزارهایی را در حمایت مالی از طاقچه با خرید بسته های ماهانه و سالانه اشتراک طاقچه شروع کنند. 

تقریبا فضای توییتر یا حالا این روزها به قول ایلان ماسک، ایکس طی یک روز آکنده از توییت های در موافقت و مخالفت یا در جهت نصب و خرید اشتراک یا حذف اپلیکیشن طاقچه بود. 

در این میان اما قشر سومی هم وجود داشتند که پیشینه سیاسی و جهت گیری فکری سرمایه گذار و سهام دار عمده طاقچه، گروه حصین را یادآوری می کردند. برای مثال، آرش زاد[+] در این باره اینگونه توییت کرد:

«فرض رو بر این گذاشتم که نمی‌دونید گروه حصین صاحب طاقچه ست و برای همینم دارید شبیه یه شرکت تنها و غیروابسته بهش واکنش نشون می‌دید» 

علی نصراللهی که خودش سالهاست در کار نشر فعال است، در توییتی [+] اینگونه میگوید: 

«به‌عنوان کسی که اندکی در کار نشر سابقه داره و پس و پیل طاقچه رو هم نسبتا می‌شناسه، پیشنهاد می‌کنم خیلی درگیر بازی این دوستان نشید.
دعوا خانوادگیه.»

در گوشه دیگری از توییتر، تمرکز گفتگو درباره طاقچه از روی کل مجموعه برداشته شده و هستند افرادی که نگران کارمندان این شرکت هستند. 

مثلا علی نصر اللهی [+] دراین باره می گوید: 

«در حسن نیست دوستانم در حمایت از طاقچه شکی ندارم.
منتهی من شخصا ترجیح می‌دم از کارمندان طاقچه حمایت کنم نه از مدیرانش.
من مرده شما زنده؛ دور نیست مدیران طاقچه از اون چند نفر بی‌حجاب اعلام برائت کنند و اون‌ها رو به سزای اعمالشون برسونند.
اگر این اتفاق افتاد چه می‌کنید؟ »

یا صالح سوزنچی [+] در توییتی می گوید:

«دم بچه‌های #طاقچه هم گرم! چون به اون چیزی که این‌ها دنبالش بودند! تن ندادن. الان خیلی شاکی‌اند.😁
آقای موسی‌پور و گروهک اهل فشار!
میدونی آخر این فشارهاتون چطوری میزنه بیرون؟! ببین شک نکنید که همه کارمندان استارتاپ‌های ایران تا دلت تون بخواد از این مدل تصاویر دسته جمعی دارند.»

واقعیت ماجرا چیست؟ 

واقعیت عکسی که در توییتر از طاقچه منتشر شد، نشان می دهد که ساختار حجاب در این مجموعه اختیاری است. یعنی کسی مجبور به اختیار کردن نوع بخصوصی از پوشش یا حذف نوع بخصوصی از پوشش در ساختار سازمانی نیست. این موضوع، در بسیاری از شرکت های بر پایه تکنولوژی یا به زبان دیگر استارت آپ های ایرانی یک امر کاملا طبیعی و جا افتاده است. یعنی چیزی نیست که اخیرا اتفاق افتاده باشد و سابقه آن به قبل از شروع انقلاب مهسا بر می گردد. اما همیشه روال این طور بوده که کارکنان حین انتشار تصاویر از فضای داخل مجموعه، سطحی از کنترل را اعمال می کردند تا تصویری بدون حداقل نرم حجاب مورد قبول نظام از مجموعه خارج نشود. یا دورهمی ها و برنامه ها به جایی خارج از شرکت منتقل می شدند که قوانین حاکم بر شرکت بر آنها حکم فرما نبوده و احیانا درگیری با حراست یا نهادهای امنیتی در سطح شرکت اتفاق نیفتد. اما بعد از شروع انقلاب مهسا، اولین چیزی که شجاعت آن در بین کارمندان و کارکنان استارت آپ های مختلف خودش را نشان داد، شجاعت به اشتراک گذاشتن تصاویر بدون حجاب اجباری مد نظر حکومت بود. اینکه آن اتفاق همیشگی حالا دیگر مثل اتفاقی که هرروز در کوچه و خیابان می افتد، عیان شده و زنان ایرانی بعد از حدودا ۴۰ سال به اعتبار این جنبش توانستند آنچنان که دوست دارند در فضاهای عمومی مثل شرکت یا خیابان حضور پیدا کنند و البته تصاویر خودشان را هم بدون سانسور منتشر کنند. 

همانطور که گفتیم در عکس منتشر شده، هم افراد با حجاب و هم افراد بدون حجاب حضور دارند یعنی دقیقا حجاب به انتخاب خود فرد صورت گرفته و اجباری برای عکاسی با حجاب در کار نبوده است. 

از نظر من،‌ این سطح بالای بلوغ افراد حاضر در این استارت آپ و دیگر استارت آپ های فعال را نشان می دهد. این در حالی است که طاقچه متعلق به مجموعه حصین است که گفته می شود ارتباطاتی با نهادهای نظامی و امنیتی کشور دارد. یعنی این اتفاق در نهادی افتاده که اتفاقا تصور می شد بیشتر از جاهای دیگر پایبند به مقررات حجاب اجباری باشد. اما انگار همین نهادها و سرمایه گذارها هم فهمیده اند که برای رشد، لازم است فشار خود برروی این موضوعات را کاهش دهند. البته که این به معنای سفید شویی یا تطهیر حجاب اجباری و نهادهای ذکر شده نیست. 

با این حال، همانطور که دقیقا چند روز قبل مشابه این قضیه برای دیجی کالا منجر به پلمپ یکی از دفاتر و صدور دستور جلب یا تشکیل پرونده قضایی برای تعدادی از کارمندان آن مجموعه شد، برای طاقچه و کارمندان بدون حجاب اجباری آن هم پرونده قضایی تشکیل شده است و فقط باید منتظر باشیم تا تعطیلات تاسوعا و عاشورا بگذرد و بمب رسانه ای جریان حکومتی عمل کند. 

حصین؛ سرمایه گذار و مالک طاقچه

یک نکته مهم که چند نفر در توییتر به آن اشاره کردند، ساختار وابسته به سرمایه گذاران حکومتی در طاقچه است. همه ما کم و بیش پیشینه مجموعه حصین را می دانیم. در بخش درباره حصین در وب سایت این شرکت [+] آمده است:

«گروه حصین حاصل رویاپردازی‌ چند دانشجوی دانشگاه شریف بود که نه به رفتن، بلکه به ماندن و ساختن فکر می‌کردند. ساختن یک مجموعه‌ی فناوری بزرگ و بین‌المللی!
از سال ۸۳ تا امروز هدف حصین، پرورش و رشد سرمایه‌های انسانی بوده و هست. چرا که باور داریم هرچه آرزوها و امیدها بیشتر و نگاه‌ها بلندپروازانه‌تر باشد، بیشتر می‌درخشیم. امروز گروه حصین با بیش از ۵۰۰ عضو و ۱۰ شرکت زیرمجموعه نتیجه‌ی باورهایش را می‌بیند.
در حال حاضر ۹۸ درصد سهام شرکت حصین در اختیار موسسان و مدیران ارشد شرکت و ۲ درصد آن سهام تشویقی تعهد داده شده به همکاران است.
افتخار می‌کنیم که اکنون طاقچه، مایکت، مگنت، گوشی‌شاپ، ترابرنت، آلین، رادین، ویرا سرویس، فخیم، حصین‌گستر و … همراه ما هستند و این پیشرفت حاصل کمک، هم‌دلی و همراهی تک تک اعضای حصین بوده و هست.»

اگر بخواهید راجع به حصین از منابع رسمی اطلاعات بیشتری به دست بیاورید، با جستجوی اسم شرکت حداقل در ده بیست نتیجه اول، فقط تعداد زیادی رپورتاژ از راه پرداخت [+] و [+]و ایستنا [+]و فرصت نت [+] و … می بینید که تاکید همه شان، بر شریفی بودن هسته مرکزی و لبه تکنولوژی بودن تیم اجراییست. 

اما هیچ کجا در وب سایت های رسمی راجع به حصین صحبت نشده. یا شاید من نتوانستم پیدا کنم. حتی چت جی پی تی ۴ هم یک پاسخ برآمده از اطلاعاتی که در وب فارسی موجود است را به این شکل ارائه می دهد: 

«هولدینگ سرمایه‌گذاری خطرپذیر حصین یک شرکت سرمایه‌گذاری ایرانی است که در زمینه سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ‌ها و کسب‌وکارهای نوپا فعالیت می‌کند. این هولدینگ با هدف حمایت از استارت‌آپ‌ها و کمک به رشد و توسعه آن‌ها در بازار ایران و بین‌المللی تاسیس شده است.
حصین به عنوان یک سرمایه‌گذار خطرپذیر، در مراحل مختلف رشد کسب‌وکارها سرمایه‌گذاری می‌کند و با توجه به نیازها و فرصت‌های موجود، به صورت مالی و منابع انسانی به آن‌ها کمک می‌کند. این شرکت با بررسی بازار و نیازهای کسب‌وکارهای نوپا، سعی در پیدا کردن استارت‌آپ‌های با پتانسیل رشد و سودآوری بالا دارد.
بعضی از خدماتی که حصین به استارت‌آپ‌ها ارائه می‌دهد عبارتند از:
سرمایه‌گذاری مالی: تامین منابع مالی لازم برای رشد و توسعه کسب‌وکار.
مشاوره کسب‌وکار: کمک به تدوین برنامه‌های رشد و توسعه، بازاریابی و فروش.
ارائه دسترسی به شبکه‌ی گسترده‌ای از صنعتگران، سرمایه‌گذاران و متخصصان.
کمک به توسعه بازار بین‌المللی و جذب سرمایه‌گذاران خارجی.
هولدینگ حصین در سال‌های اخیر در بسیاری از استارت‌آپ‌های موفق ایرانی سرمایه‌گذاری کرده است و با کمک به رشد آن‌ها، نقش موثری در اقتصاد دانش‌بنیان ایران داشته است.»

حتی در ویکی پدیا هم با جستجوی نام حصین، هولدینگ حصین و سرمایه گذاری خطر پذیر حصین یا حصین همراه به نتیجه خاصی دسترسی پیدا نمی کنیم. حتی در ویکی پدیای طاقچه هم اسم حصین بدون لینک است. گرچه در همین ویکی پدیا اتفاقات مربوط به ۳ مرداد ۱۴۰۲ به روز رسانی شده است. [+]. در گوشه ای از وب فارسی اما محمد جرجندی یک صفحه از وب سایت وب آموز را به ارتباطات موسسین حصین اختصاص داده است. [+]  

در دنیای غیر رسمی هم همه جا فقط اشاره هایی به اسم حصین و آنچه درباره آن گفته می شود وجود دارد و هیچ کس به صورت شفاف اسمی از افراد یا جریان های پشت پرده حصین نبرده است. تنها عده معدودی به روابط بین حصین، دولت روحانی، فروش موبایل و فیلترینگ اشاره کرده اند. این نشان می دهد که در دنیای وب فارسی بیشتر از هر چیزی خود اپلیکیشن و استارت آپ مهم است و معمولا افراد به سرمایه گذاران و حامیان یک استارت آپ توجه چندانی نمی کنند. 

کما اینکه پیش از این، برکت هم از چندین و چند استارت آپ پر رونق ایرانی حمایت کرده ولی با این حال، شاید فقط عده معدودی از روابط برکت و جریان هایی که حول آن وجود دارد آگاه باشند.

موردهای مشابه؛ دیجیکالا، طاقچه و بعدی ها

اما در این بین چیزی که بسیار جلب توجه می کند،‌ شباهت اتفاقی که هفته قبل برای دیجی کالا افتاد و منجر به پلمب یکی از دفاتر دیجی کالا شد با اتفاقی است که برای طاقچه افتاد. به نظر می رسد چون اتفاقی که برای دیجی کالا افتاد اولین دانه تسبیح از اتفاقاتی بود که قرار است با محوریت برخورد با حجاب اختیاری در شرکت های بخش خصوصی بیفتد، واکنش مردم به آن کمتر از چیزی بود که برای طاقچه اتفاق افتاد. همین مساله موجب شد بسیاری از فعالان توییتری یا فعالان اکوسیستمی گرچه واکنشی به دادگاهی شدن و پملب دیجی کالا نشان ندادند اما به اتفاقی که برای طاقچه افتاد واکنش نشان دهند. 

مثلا حورا وکیلی[+] در توییتی راجع به همین مساله سوال می کند که چرا کسی برای دیجی کالا پیشنهاد همکاری رایگان یا استفاده بیشتر از اپ نکرد اما برای طاقچه همه همراه شدیم؟ یا بهنام کشانی [+]در توییتی به این نکته اشاره می کند که 

«… نباید در عقل و منطق رو تعطیل کرد. اگه دنبال این هستی که دیجی‌کالا حکومتیه باید بدونی همین طاقچه هم سرمایه‌گذارش حکومتیه، از این نظر فرقی ندارن. اگه فقط احساسی با دیجی‌کالا مشکل داری، اینجوری توهین کردن به یه شخص که نظرش با تو متفاوته درست نیس…ولی این دلیل نمیشه وقتی دوتا بیزینس برای یه دلیل که مشخصا حجاب هست مشکلی براشون پیش میاد، متعصبانه و تبعیض آمیز رفتار کنیم. اگر هم بخواهیم بگیم حکومتی هستن که جفتشون بهرحال وصلن.»

از این دست واکنش ها طبعا هم در توییتر و هم در لینکدین به وفور قابل مشاهده هستند. 

اما نباید فراموش کرد که چند استارت آپ دیگر هم گویا در صف اقدام هستند. استارت آپ هایی که اسمی از انها نمی بریم تا به سیبل مخالفان تبدیل نشوند. 

 

داستان طاقچه؛ سیاسی یا اجتماعی؟

حالا که اطلاعاتمان راجع به حصین، اتفاقات حول طاقچه و کنش های اجتماعی حول آن بیشتر شده، شاید بد نباشد به این موضوع هم بپردازیم که این اتفاق اگر در یک کشور عادی افتاده بود، نهایتا می توانست یک کنش اجتماعی باشد. یعنی وجود تفاوت دیدگاه بین دو بخش از جامعه که دوست دارند از محصولی استفاده کنند یا از محصولی استفاده نکنند. اما وقتی پای یک حکومت به موضوع باز می شود، دیگر نمی توان آن را یک موضوع صرفا اجتماعی دانست. به نظر می رسد در ایران، تا این لحظه، تمامی کنش های اجتماعی که حکومت به آنها وارد شده در بدو امر یک روْیه سیاسی به خود گرفته و در نهایت تبدیل به موضوعی امنیتی شده است. 

موضوع طاقچه و اتفاقاتی که برای آن افتاد هم خارج از این رَوّیه نیست. اما این موضوع برای بسیاری از اعضای توییتر انگار مثل روز روشن بود. این توییت [+] را بخوانید:

«نظر نامحبوب؛ کاش اینقدر راجع به طاقچه توییت نزنیم و اونا رو تبدیل به فعال سیاسی ناخواسته نکنیم. اینجوری حساسیتها روشون بیشتر میشه و بیشتر اذیت میشن. به نظرم الان بیشتر از نصب و خرید اشتراک و مشاوره سئو رایگان،به آرامش نیاز دارن تا بمونند!»

از سبز طاقچه ای به خاکستری 

اما این فقط یک روی ماجراست. دعواهایی که به هرحال همیشه در اکوسیستم استارتاپی ایران وجود داشته و حالا بخشی از آن بین مردم عادی هم رواج پیدا کرده. اما روی دیگر این ماجرا، یک کنش اجتماعی است که این بار فراگیرتر شده و هر دو طرز فکر موجود در جامعه را هم به عمل واداشته. اینکه هم افراد معتقد به حجاب اجباری، هم طرفداران حکومت و هم مخالفان آن و هم افراد معتقد به حجاب اختیاری همگی در این کنش جمعی بازیگری کرده اند و تلاش کرده اند حرف خودشان را به کرسی بنشانند.

این بخش از رشته توییت مجید کثیری [+] را بخوانید:

عکس گروهی بچه‌های طاقچه، تنها یک قاب عکس کوچک از ایرانِ متکثر است و در همه‌ی جامعه‌ی ایران، از خانه و مهمانی گرفته تا خیابان و محل کار، محجبه و غیرمحجبه با احترام به هم درحال زندگی‌اند. حال اگر کسی آن را برنمی‌تابد و مسالمت‌آمیز و با بایکوت اعتراض می‌کند اشکالی ندارد…

«…
ایکاش روزی برسد که دعوا و اختلاف‌های سبک زندگی، عرف و هنجارهای اجتماعی در کشور ما (که کم هم نخواهد بود) در نتیجه‌ی اکت‌ها و حرکات مسالمت‌آمیز فردی و گروهی تعیین تکلیف شوند و نه با زور و فشارِ پذیرش سبک زندگی خاص از سوی حکومت.»

همه این توییت ها در کنار هم، بخشی از صداهای متکثری هستند که در توییتر جریان دارند و خب، به نظر من، اگر به هیچ کدام برتری بخصوصی ندهیم، می توانیم بگوییم نشان زنده بودن جامعه و جمع بودن حواس آدم‌هاییست که سلول به سلول این اجتماع را ساخته اند. 

اما این اتفاق تا زمانی مبارک و میمون است که طرف دارای قدرت و اسلحه از برتری های ناشی از قدرتی که مردم به او داده اند در جهت تثبیت حرف خودش استفاده نکند. و خب، دقیقا زمانی که ما دوست داشتیم کنشگری داشته باشیم، شنیده می شود که برای مدیران و کارمندان اپلیکیشن طاقچه پرونده قضایی باز شده و احتمالا باید منتظر خبرهای ناگواری باشیم. 

این طور می شود که شرکت ها و استارت آپ های ما مجبور می شوند خاکستری شوند. اتفاقی که سالهای زیادی است در گوشه گوشه کشورمان در خانه به خانه ایرانیان می بینیم. مرام و منشی که داخل خانه با بیرون از خانه فرق دارد، عزاداری هایی که شاید به آنها اعتقادی نداریم اما در آنها شرکت می کنیم، تماشاگر بودن و فیلم گرفتن به وقت کشیدن یک دختر جوان به داخل ون گشت ارشاد،‌ اما دست به سیاه و سفید نزدن، فحش دادن توی توییتر و از خیابان جا ماندن، زندگی در خارج از مرزها و صحبت از ترسو بودن هموطنان در مقابله با رفتارهای غلط حکومت و … همه و همه این رفتارها، ما را هرروز از هم دورتر و دورتر می کند. تبدیل می شویم به انسانهایی که تا وقتی تنها هستیم یا نیاز به کنشی وجود ندارد، بسیار پاک و منزهیم و وقتی به پای عمل می رسیم، ترجیح می دهیم خاکستری باقی بمانیم.

وقتی داشتم مقدمات این گزارش را آماده می کردم، به توییتی از میلاد اسلامیزاد [+] برخوردم که انگار شرح حال تمام کنش های تکثر گرایانه ماست. کنش هایی که دوست داریم موجب شوند ما در کنار هم و به صلح و آرامش اما با تکثر زندگی کنیم، جوری که شاید صدها سال پیش بوده ایم. جامعه ای متکثر اما در صلح و دوستی اما هستند کسانی که این وسط دوست ندارند این اتفاق آن طور که به صلاح این کشور است بیفتد. 

*عنوان این بخش را از این توییت عادل طالبی قرض گرفته ام[+]

همه ماجرا از حدودا ۲۴ ساعت قبل شروع شد. شامگاه چهارشنبه ۴ امرداد ۱۴۰۲. ناگهان خبرگزاری های تسنیم و فارس در خبری اعلام کردند انتشارات به نشر و چند انتشارات وابسته به حکومت همکاری خود را با مجموعه طاقچه، کتابخوان یا حالا بهتر بگوییم مارکت پلیس فروش آنلاین نسخه دیجیتال کتاب قطع کرده اند[+] و [+]. دلیل این قطع همکاری، آنطور که از متن نامه های منتشر شده پیداست، انتشار تصویری از کارکنان این استارت آپ کوچک بدون حجاب رسمی و اجباری و زیر تابلوی مجموعه است. پس از آن موجی از نامه های قطع همکاری در تسنیم و فارس منتشر شد و گفته شد که حدودا ۳۰ نشر پر فروش با طاقچه قطع همکاری کرده اند. 

اما ماجرای این عکس چه بود؟ 

این عکس گویا حدودا یک ماه و نیم قبل و در یک دورهمی خداحافظی مربوط به کارکنان در داخل مجموعه تهیه شده و هیچ خبری از اینکه این افراد پس از شرکت در این دورهمی بدون حجاب اجباری مجموعه را ترک کرده باشند در دست نیست. 

محمد حسین غفوری، یکی از بنیانگذاران طاقچه در تلگرام نوشته است: 

«بابا ما کاری نکردیم، این عکس مال ۱.۵ ماه پیشه، یکی از بچه های طاقچه و خارج طاقچه که رفته بوده کلا از شرکت، از طاقچه و خارج از طاقچه یه جمعی روجمع کرده از دوستانش و رفتن کیک خوردن و اینا بعد اومدن دم دیوار بیرونی طاقچه عکس گرفتن، بعد هم تو صفحه شخضی منتشر کرده، حالا بعد این مدت سر دیجی کالا ملت حساس شدن. یکی تازه ریتوئیتش کرده، الان ما باید بابت این موضوع جواب بدیم؟» [+]

اما ذات همین انتشار عکس بدون حجاب رسمی مورد تایید حکومت موجب شده بسیاری از انتشاراتی های به زعم کاربران پلتفرم ایکس (توییتر سابق) متصل به نظام با این مجموعه قطع همکاری کنند.

جالب آنکه اولین مجموعه مجموعه به نشر بود که وابسته به آستان قدس رضویست و پس از آن بقیه مجموعه ها از جمله انتشارات انقلاب اسلامی منتسب به پایگاه حفظ و نشر آیت الله خامنه ای و مکتب حاج قاسم نیز با این مجموعه قطع همکاری کرده اند. 

نشر انقلاب اسلامی، نشرمعارف، به‌نشر، شهیدکاظمی، جمکران، عهدمانا، ابراهیم هادی، حماسه یاران، امیرکبیر، سوره‌مهر، راهیار، روایت فتح، خط مقدم، ایمان ماندگار، ۲۷ بعثت، مهرستان، هاجر، تمدن نوین، ستاره‌ها بعضی از این انتشارات هستند. 

یک نکته جالب و شاید کمتر دیده شده در این قطع همکاری این بود که مدیران چند نشر از انتشارات ذکر شده، تاکید کرده اند که در تماسی که با مدیریت مجموعه طاقچه داشته اند تصور یا حسی از ابراز پشیمانی ملاحظه نکرده اند. [+]

 

حالا از دیشب تا لحظه تنظیم این گزارش، هر چند ساعت خبر قطع همکاری یکی از این انتشارات ها با طاقچه منتشر می شود. از طرف دیگر،‌ بعد از انتشار اولین خبر، ناگهان فضای تایملاین توییتر که این روزها اسمش هم علاوه بر اپلیکیشن و وب سایتش در ایران منشوری شده، پر شد از حمایت از طاقچه. 

افراد و جریان های تاثیرگذار در اکوسیستم استارتاپی شروع به حمایت از طاقچه کردند. این حمایت ها در اولین قدمها حمایت های معنوی و کلامی بود که بیشتر حول مخالفت با انتشارات های ذکر شده می گشت و البته مثل همیشه در توییتر تنش هایی هم وجود داشت. 

اما کم کم با پیشنهاد یکی دو نفر انگار جو عوض شد. شاید بتوان گفت آیدین داریان [+] قبل از همه اولین پیشنهاد را برای حمایت از طاقچه داد:

«دوستان عزیز در بخش بازاریابی طاقچه
اگه نیاز به مشاوره و آموزش سازمانی در زمینه استراتژی محتوا دارید، من در ماه جاری رایگان در خدمت شما هستم.
کاری داشتین در تلگرام به من پیام بدین
با آرزوی عمر باعزت برای برند طاقچه و کارکنانش
 
@taaghche_books »

از اینجا به بعد چهره های متعددی پیشنهادهای خودشان برای حمایت از طاقچه را مطرح کردند. 

عادل طالبی [+]، فرشاد قاآنی [+]، رضا شیرازی[+]، سجاد بهجتی[+]، ارسلان شورابی[+]، مهدی ناصری[+]، رامتین کریمی [+]، علی اصغر هنرمند[+]، علیرضا ناجی[+]، فربد وزیری [+] و … از جمله افرادی بودند که به صورت مستقیم پیشنهادهایی برای کمک و مشاوره تخصصی به تیم طاقچه در بخش های مختلف از سئو گرفته تا طراحی کمپین و بازاریابی محتوایی ارائه دادند(#طاقچه_تنها_نیست [+]). این پیشنهادها به صورت همزمان با نامه ناشران و از طرفی کمپین #حذف_طاقچه [+] از گوشی که توسط کاربران ارزشی حمایت می شد، موجب شد کاربران مخالف حجاب اجباری نیز دست به کار شده و کارزارهایی را در حمایت مالی از طاقچه با خرید بسته های ماهانه و سالانه اشتراک طاقچه شروع کنند. 

تقریبا فضای توییتر یا حالا این روزها به قول ایلان ماسک، ایکس طی یک روز آکنده از توییت های در موافقت و مخالفت یا در جهت نصب و خرید اشتراک یا حذف اپلیکیشن طاقچه بود. 

در این میان اما قشر سومی هم وجود داشتند که پیشینه سیاسی و جهت گیری فکری سرمایه گذار و سهام دار عمده طاقچه، گروه حصین را یادآوری می کردند. برای مثال، آرش زاد[+] در این باره اینگونه توییت کرد:

«فرض رو بر این گذاشتم که نمی‌دونید گروه حصین صاحب طاقچه ست و برای همینم دارید شبیه یه شرکت تنها و غیروابسته بهش واکنش نشون می‌دید» 

علی نصراللهی که خودش سالهاست در کار نشر فعال است، در توییتی [+] اینگونه میگوید: 

«به‌عنوان کسی که اندکی در کار نشر سابقه داره و پس و پیل طاقچه رو هم نسبتا می‌شناسه، پیشنهاد می‌کنم خیلی درگیر بازی این دوستان نشید.
دعوا خانوادگیه.»

در گوشه دیگری از توییتر، تمرکز گفتگو درباره طاقچه از روی کل مجموعه برداشته شده و هستند افرادی که نگران کارمندان این شرکت هستند. 

مثلا علی نصر اللهی [+] دراین باره می گوید: 

«در حسن نیست دوستانم در حمایت از طاقچه شکی ندارم.
منتهی من شخصا ترجیح می‌دم از کارمندان طاقچه حمایت کنم نه از مدیرانش.
من مرده شما زنده؛ دور نیست مدیران طاقچه از اون چند نفر بی‌حجاب اعلام برائت کنند و اون‌ها رو به سزای اعمالشون برسونند.
اگر این اتفاق افتاد چه می‌کنید؟ »

یا صالح سوزنچی [+] در توییتی می گوید:

«دم بچه‌های #طاقچه هم گرم! چون به اون چیزی که این‌ها دنبالش بودند! تن ندادن. الان خیلی شاکی‌اند.😁
آقای موسی‌پور و گروهک اهل فشار!
میدونی آخر این فشارهاتون چطوری میزنه بیرون؟! ببین شک نکنید که همه کارمندان استارتاپ‌های ایران تا دلت تون بخواد از این مدل تصاویر دسته جمعی دارند.»

واقعیت ماجرا چیست؟ 

واقعیت عکسی که در توییتر از طاقچه منتشر شد، نشان می دهد که ساختار حجاب در این مجموعه اختیاری است. یعنی کسی مجبور به اختیار کردن نوع بخصوصی از پوشش یا حذف نوع بخصوصی از پوشش در ساختار سازمانی نیست. این موضوع، در بسیاری از شرکت های بر پایه تکنولوژی یا به زبان دیگر استارت آپ های ایرانی یک امر کاملا طبیعی و جا افتاده است. یعنی چیزی نیست که اخیرا اتفاق افتاده باشد و سابقه آن به قبل از شروع انقلاب مهسا بر می گردد. اما همیشه روال این طور بوده که کارکنان حین انتشار تصاویر از فضای داخل مجموعه، سطحی از کنترل را اعمال می کردند تا تصویری بدون حداقل نرم حجاب مورد قبول نظام از مجموعه خارج نشود. یا دورهمی ها و برنامه ها به جایی خارج از شرکت منتقل می شدند که قوانین حاکم بر شرکت بر آنها حکم فرما نبوده و احیانا درگیری با حراست یا نهادهای امنیتی در سطح شرکت اتفاق نیفتد. اما بعد از شروع انقلاب مهسا، اولین چیزی که شجاعت آن در بین کارمندان و کارکنان استارت آپ های مختلف خودش را نشان داد، شجاعت به اشتراک گذاشتن تصاویر بدون حجاب اجباری مد نظر حکومت بود. اینکه آن اتفاق همیشگی حالا دیگر مثل اتفاقی که هرروز در کوچه و خیابان می افتد، عیان شده و زنان ایرانی بعد از حدودا ۴۰ سال به اعتبار این جنبش توانستند آنچنان که دوست دارند در فضاهای عمومی مثل شرکت یا خیابان حضور پیدا کنند و البته تصاویر خودشان را هم بدون سانسور منتشر کنند. 

همانطور که گفتیم در عکس منتشر شده، هم افراد با حجاب و هم افراد بدون حجاب حضور دارند یعنی دقیقا حجاب به انتخاب خود فرد صورت گرفته و اجباری برای عکاسی با حجاب در کار نبوده است. 

از نظر من،‌ این سطح بالای بلوغ افراد حاضر در این استارت آپ و دیگر استارت آپ های فعال را نشان می دهد. این در حالی است که طاقچه متعلق به مجموعه حصین است که گفته می شود ارتباطاتی با نهادهای نظامی و امنیتی کشور دارد. یعنی این اتفاق در نهادی افتاده که اتفاقا تصور می شد بیشتر از جاهای دیگر پایبند به مقررات حجاب اجباری باشد. اما انگار همین نهادها و سرمایه گذارها هم فهمیده اند که برای رشد، لازم است فشار خود برروی این موضوعات را کاهش دهند. البته که این به معنای سفید شویی یا تطهیر حجاب اجباری و نهادهای ذکر شده نیست. 

با این حال، همانطور که دقیقا چند روز قبل مشابه این قضیه برای دیجی کالا منجر به پلمپ یکی از دفاتر و صدور دستور جلب یا تشکیل پرونده قضایی برای تعدادی از کارمندان آن مجموعه شد، برای طاقچه و کارمندان بدون حجاب اجباری آن هم پرونده قضایی تشکیل شده است و فقط باید منتظر باشیم تا تعطیلات تاسوعا و عاشورا بگذرد و بمب رسانه ای جریان حکومتی عمل کند. 

حصین؛ سرمایه گذار و مالک طاقچه

یک نکته مهم که چند نفر در توییتر به آن اشاره کردند، ساختار وابسته به سرمایه گذاران حکومتی در طاقچه است. همه ما کم و بیش پیشینه مجموعه حصین را می دانیم. در بخش درباره حصین در وب سایت این شرکت [+] آمده است:

«گروه حصین حاصل رویاپردازی‌ چند دانشجوی دانشگاه شریف بود که نه به رفتن، بلکه به ماندن و ساختن فکر می‌کردند. ساختن یک مجموعه‌ی فناوری بزرگ و بین‌المللی!
از سال ۸۳ تا امروز هدف حصین، پرورش و رشد سرمایه‌های انسانی بوده و هست. چرا که باور داریم هرچه آرزوها و امیدها بیشتر و نگاه‌ها بلندپروازانه‌تر باشد، بیشتر می‌درخشیم. امروز گروه حصین با بیش از ۵۰۰ عضو و ۱۰ شرکت زیرمجموعه نتیجه‌ی باورهایش را می‌بیند.
در حال حاضر ۹۸ درصد سهام شرکت حصین در اختیار موسسان و مدیران ارشد شرکت و ۲ درصد آن سهام تشویقی تعهد داده شده به همکاران است.
افتخار می‌کنیم که اکنون طاقچه، مایکت، مگنت، گوشی‌شاپ، ترابرنت، آلین، رادین، ویرا سرویس، فخیم، حصین‌گستر و … همراه ما هستند و این پیشرفت حاصل کمک، هم‌دلی و همراهی تک تک اعضای حصین بوده و هست.»

اگر بخواهید راجع به حصین از منابع رسمی اطلاعات بیشتری به دست بیاورید، با جستجوی اسم شرکت حداقل در ده بیست نتیجه اول، فقط تعداد زیادی رپورتاژ از راه پرداخت [+] و [+]و ایستنا [+]و فرصت نت [+] و … می بینید که تاکید همه شان، بر شریفی بودن هسته مرکزی و لبه تکنولوژی بودن تیم اجراییست. 

اما هیچ کجا در وب سایت های رسمی راجع به حصین صحبت نشده. یا شاید من نتوانستم پیدا کنم. حتی چت جی پی تی ۴ هم یک پاسخ برآمده از اطلاعاتی که در وب فارسی موجود است را به این شکل ارائه می دهد: 

«هولدینگ سرمایه‌گذاری خطرپذیر حصین یک شرکت سرمایه‌گذاری ایرانی است که در زمینه سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ‌ها و کسب‌وکارهای نوپا فعالیت می‌کند. این هولدینگ با هدف حمایت از استارت‌آپ‌ها و کمک به رشد و توسعه آن‌ها در بازار ایران و بین‌المللی تاسیس شده است.
حصین به عنوان یک سرمایه‌گذار خطرپذیر، در مراحل مختلف رشد کسب‌وکارها سرمایه‌گذاری می‌کند و با توجه به نیازها و فرصت‌های موجود، به صورت مالی و منابع انسانی به آن‌ها کمک می‌کند. این شرکت با بررسی بازار و نیازهای کسب‌وکارهای نوپا، سعی در پیدا کردن استارت‌آپ‌های با پتانسیل رشد و سودآوری بالا دارد.
بعضی از خدماتی که حصین به استارت‌آپ‌ها ارائه می‌دهد عبارتند از:
سرمایه‌گذاری مالی: تامین منابع مالی لازم برای رشد و توسعه کسب‌وکار.
مشاوره کسب‌وکار: کمک به تدوین برنامه‌های رشد و توسعه، بازاریابی و فروش.
ارائه دسترسی به شبکه‌ی گسترده‌ای از صنعتگران، سرمایه‌گذاران و متخصصان.
کمک به توسعه بازار بین‌المللی و جذب سرمایه‌گذاران خارجی.
هولدینگ حصین در سال‌های اخیر در بسیاری از استارت‌آپ‌های موفق ایرانی سرمایه‌گذاری کرده است و با کمک به رشد آن‌ها، نقش موثری در اقتصاد دانش‌بنیان ایران داشته است.»

حتی در ویکی پدیا هم با جستجوی نام حصین، هولدینگ حصین و سرمایه گذاری خطر پذیر حصین یا حصین همراه به نتیجه خاصی دسترسی پیدا نمی کنیم. حتی در ویکی پدیای طاقچه هم اسم حصین بدون لینک است. گرچه در همین ویکی پدیا اتفاقات مربوط به ۳ مرداد ۱۴۰۲ به روز رسانی شده است. [+]. در گوشه ای از وب فارسی اما محمد جرجندی یک صفحه از وب سایت وب آموز را به ارتباطات موسسین حصین اختصاص داده است. [+]  

در دنیای غیر رسمی هم همه جا فقط اشاره هایی به اسم حصین و آنچه درباره آن گفته می شود وجود دارد و هیچ کس به صورت شفاف اسمی از افراد یا جریان های پشت پرده حصین نبرده است. تنها عده معدودی به روابط بین حصین، دولت روحانی، فروش موبایل و فیلترینگ اشاره کرده اند. این نشان می دهد که در دنیای وب فارسی بیشتر از هر چیزی خود اپلیکیشن و استارت آپ مهم است و معمولا افراد به سرمایه گذاران و حامیان یک استارت آپ توجه چندانی نمی کنند. 

کما اینکه پیش از این، برکت هم از چندین و چند استارت آپ پر رونق ایرانی حمایت کرده ولی با این حال، شاید فقط عده معدودی از روابط برکت و جریان هایی که حول آن وجود دارد آگاه باشند.

موردهای مشابه؛ دیجیکالا، طاقچه و بعدی ها

اما در این بین چیزی که بسیار جلب توجه می کند،‌ شباهت اتفاقی که هفته قبل برای دیجی کالا افتاد و منجر به پلمب یکی از دفاتر دیجی کالا شد با اتفاقی است که برای طاقچه افتاد. به نظر می رسد چون اتفاقی که برای دیجی کالا افتاد اولین دانه تسبیح از اتفاقاتی بود که قرار است با محوریت برخورد با حجاب اختیاری در شرکت های بخش خصوصی بیفتد، واکنش مردم به آن کمتر از چیزی بود که برای طاقچه اتفاق افتاد. همین مساله موجب شد بسیاری از فعالان توییتری یا فعالان اکوسیستمی گرچه واکنشی به دادگاهی شدن و پملب دیجی کالا نشان ندادند اما به اتفاقی که برای طاقچه افتاد واکنش نشان دهند. 

مثلا حورا وکیلی[+] در توییتی راجع به همین مساله سوال می کند که چرا کسی برای دیجی کالا پیشنهاد همکاری رایگان یا استفاده بیشتر از اپ نکرد اما برای طاقچه همه همراه شدیم؟ یا بهنام کشانی [+]در توییتی به این نکته اشاره می کند که 

«… نباید در عقل و منطق رو تعطیل کرد. اگه دنبال این هستی که دیجی‌کالا حکومتیه باید بدونی همین طاقچه هم سرمایه‌گذارش حکومتیه، از این نظر فرقی ندارن. اگه فقط احساسی با دیجی‌کالا مشکل داری، اینجوری توهین کردن به یه شخص که نظرش با تو متفاوته درست نیس…ولی این دلیل نمیشه وقتی دوتا بیزینس برای یه دلیل که مشخصا حجاب هست مشکلی براشون پیش میاد، متعصبانه و تبعیض آمیز رفتار کنیم. اگر هم بخواهیم بگیم حکومتی هستن که جفتشون بهرحال وصلن.»

از این دست واکنش ها طبعا هم در توییتر و هم در لینکدین به وفور قابل مشاهده هستند. 

اما نباید فراموش کرد که چند استارت آپ دیگر هم گویا در صف اقدام هستند. استارت آپ هایی که اسمی از انها نمی بریم تا به سیبل مخالفان تبدیل نشوند. 

 

داستان طاقچه؛ سیاسی یا اجتماعی؟

حالا که اطلاعاتمان راجع به حصین، اتفاقات حول طاقچه و کنش های اجتماعی حول آن بیشتر شده، شاید بد نباشد به این موضوع هم بپردازیم که این اتفاق اگر در یک کشور عادی افتاده بود، نهایتا می توانست یک کنش اجتماعی باشد. یعنی وجود تفاوت دیدگاه بین دو بخش از جامعه که دوست دارند از محصولی استفاده کنند یا از محصولی استفاده نکنند. اما وقتی پای یک حکومت به موضوع باز می شود، دیگر نمی توان آن را یک موضوع صرفا اجتماعی دانست. به نظر می رسد در ایران، تا این لحظه، تمامی کنش های اجتماعی که حکومت به آنها وارد شده در بدو امر یک روْیه سیاسی به خود گرفته و در نهایت تبدیل به موضوعی امنیتی شده است. 

موضوع طاقچه و اتفاقاتی که برای آن افتاد هم خارج از این رَوّیه نیست. اما این موضوع برای بسیاری از اعضای توییتر انگار مثل روز روشن بود. این توییت [+] را بخوانید:

«نظر نامحبوب؛ کاش اینقدر راجع به طاقچه توییت نزنیم و اونا رو تبدیل به فعال سیاسی ناخواسته نکنیم. اینجوری حساسیتها روشون بیشتر میشه و بیشتر اذیت میشن. به نظرم الان بیشتر از نصب و خرید اشتراک و مشاوره سئو رایگان،به آرامش نیاز دارن تا بمونند!»

از سبز طاقچه ای به خاکستری 

اما این فقط یک روی ماجراست. دعواهایی که به هرحال همیشه در اکوسیستم استارتاپی ایران وجود داشته و حالا بخشی از آن بین مردم عادی هم رواج پیدا کرده. اما روی دیگر این ماجرا، یک کنش اجتماعی است که این بار فراگیرتر شده و هر دو طرز فکر موجود در جامعه را هم به عمل واداشته. اینکه هم افراد معتقد به حجاب اجباری، هم طرفداران حکومت و هم مخالفان آن و هم افراد معتقد به حجاب اختیاری همگی در این کنش جمعی بازیگری کرده اند و تلاش کرده اند حرف خودشان را به کرسی بنشانند.

این بخش از رشته توییت مجید کثیری [+] را بخوانید:

عکس گروهی بچه‌های طاقچه، تنها یک قاب عکس کوچک از ایرانِ متکثر است و در همه‌ی جامعه‌ی ایران، از خانه و مهمانی گرفته تا خیابان و محل کار، محجبه و غیرمحجبه با احترام به هم درحال زندگی‌اند. حال اگر کسی آن را برنمی‌تابد و مسالمت‌آمیز و با بایکوت اعتراض می‌کند اشکالی ندارد…

«…
ایکاش روزی برسد که دعوا و اختلاف‌های سبک زندگی، عرف و هنجارهای اجتماعی در کشور ما (که کم هم نخواهد بود) در نتیجه‌ی اکت‌ها و حرکات مسالمت‌آمیز فردی و گروهی تعیین تکلیف شوند و نه با زور و فشارِ پذیرش سبک زندگی خاص از سوی حکومت.»

همه این توییت ها در کنار هم، بخشی از صداهای متکثری هستند که در توییتر جریان دارند و خب، به نظر من، اگر به هیچ کدام برتری بخصوصی ندهیم، می توانیم بگوییم نشان زنده بودن جامعه و جمع بودن حواس آدم‌هاییست که سلول به سلول این اجتماع را ساخته اند. 

اما این اتفاق تا زمانی مبارک و میمون است که طرف دارای قدرت و اسلحه از برتری های ناشی از قدرتی که مردم به او داده اند در جهت تثبیت حرف خودش استفاده نکند. و خب، دقیقا زمانی که ما دوست داشتیم کنشگری داشته باشیم، شنیده می شود که برای مدیران و کارمندان اپلیکیشن طاقچه پرونده قضایی باز شده و احتمالا باید منتظر خبرهای ناگواری باشیم. 

این طور می شود که شرکت ها و استارت آپ های ما مجبور می شوند خاکستری شوند. اتفاقی که سالهای زیادی است در گوشه گوشه کشورمان در خانه به خانه ایرانیان می بینیم. مرام و منشی که داخل خانه با بیرون از خانه فرق دارد، عزاداری هایی که شاید به آنها اعتقادی نداریم اما در آنها شرکت می کنیم، تماشاگر بودن و فیلم گرفتن به وقت کشیدن یک دختر جوان به داخل ون گشت ارشاد،‌ اما دست به سیاه و سفید نزدن، فحش دادن توی توییتر و از خیابان جا ماندن، زندگی در خارج از مرزها و صحبت از ترسو بودن هموطنان در مقابله با رفتارهای غلط حکومت و … همه و همه این رفتارها، ما را هرروز از هم دورتر و دورتر می کند. تبدیل می شویم به انسانهایی که تا وقتی تنها هستیم یا نیاز به کنشی وجود ندارد، بسیار پاک و منزهیم و وقتی به پای عمل می رسیم، ترجیح می دهیم خاکستری باقی بمانیم.

وقتی داشتم مقدمات این گزارش را آماده می کردم، به توییتی از میلاد اسلامیزاد [+] برخوردم که انگار شرح حال تمام کنش های تکثر گرایانه ماست. کنش هایی که دوست داریم موجب شوند ما در کنار هم و به صلح و آرامش اما با تکثر زندگی کنیم، جوری که شاید صدها سال پیش بوده ایم. جامعه ای متکثر اما در صلح و دوستی اما هستند کسانی که این وسط دوست ندارند این اتفاق آن طور که به صلاح این کشور است بیفتد. 

*عنوان این بخش را از این توییت عادل طالبی قرض گرفته ام[+]

15 پاسخ

  1. در اکثر مطالب این چنینی لیبرال گونه، چیزی که به راحتی کنار گذاشته می شود و خیلی سهل به آن نگاه می شود (حکم خدا) هست (اتفاقا من کاری به قانون حجاب ندارم). موضوع حجاب را انقدر پایین می آورید که انگار داشتن و نداشتن حجاب، مثل انتخاب رنگ جوراب هست! من نمی دانم شما مسلمان هستید یا نه، ولی این جامعه مسلمان هست (چه شما بخواهید قبول کنید چه نخواهید) و یک سری قوانین الهی در آن جاری هست، خیلی قبل تر از اینکه این حکومت مستقر هم بشود این قوانین در این کشور وجود داشته است، شما نمی توانید با نگارش های از دید خودتان و اطرافیانتان آن دسته از جامعه که برای اجرای احکام الهی خون داده اند را نادیده بگیرید! (از این توهم اکثریت بیرون بیایید)
    حجاب یک امر الهی اجتماعی هست، و عدم رعایت آن هم عقوبت اجتماعی دارد.
    آیه 80 سوره توبه را بخوانید.
    شاید در ذهن شما بیاید که این حرف ها را یک آدم بی سواد کهنه مغز می زند، جهت اطلاع می گویم: بنده با 34 سال سن،کارشناسی ارشد نرم افزار و تجربه حضور در تیم های نرم افزاری سطح یک این را می گویم.
    جواب آن هایی که گناه های اجتماعی را عادی می کند، باشد با خود خدا

    1. دقیقن به نظرم انتخاب حجاب به اندازه انتخاب جوراب اهمیت داره. جیزی که شما یادتون میره اینه که انسان اختیار داره. شما ۴۵ ساله یه فنر رو فشرده کردی. خب طبیعیه که بر می گرده می خوره توی صورتت. به نظرم هرچه زودتر قبول کنید که اختیار انسان رو بهش برگردونن و شما هم مختار باشی که هر جور دوست داری حجابتو رعایت کنی همه چی حل میشه. مساله اینه که شما رو اگر ازتون کلمه لیبرال رو بگیرن دیگه هیچ حرفی برای گفتن ندارید. دوست عزیز لیبرال بودن بهتر از کونی بودنه. همین آدمایی که سنگشونو به سینه می زنی میرن و در خفا لواط می کنن. فیلمشم هست. آقا یه کم به هوش بیاین. یه کم بپذیرید که اشتباهه این مرام. وگرنه یه روز چشم باز می کنی می بینی تا پشت در خونه ات اومدن و حالا نوبت توئه که بهشون پشت کنی.

      1. سطح پاسخ دادنت خیلی پایینه، کنجکاوم آی کیوت رو بدونم همینطور متأسفم و دلم برات میسوزه.
        “همین آدمایی که سنگشونو به سینه می زنی میرن و در خفا لواط می کنن.”
        ساده انگاری و حکم کلی دادن برای یک مسئله که مورد تایید هیچکس نیست به کنار‌؛ حواست هست الان کونی بودن برات ننگه بعدا باید بهش افتخار کنی؟ پس از الان با کونی بودن کنار بیا که در مرحله های بعدی جنبش زن جندگی آزادی عقب نمونی.

        1. والا بعد از اون ثقتی یه امام جمعه هم به همین درجه لواط نائل شد. حالا وارد جزییاتش نمی شیم. اما روزی که اسناد اینا لو بره امیدوارم جرات کامنت گذاشتن داشته باشی.بیشتر از این باهات حرفی ندارم. فقط اینکه چشمتو باز کن که ازت سواری نگیرن و اگر برای این کار پول می گیری هم که نوش جونت. به هرحال اگه برای ما آب نداره برای تو نون داره…

  2. چیزی به نام حجاب اختیاری وجود ندارد. دین خدا که قانون اساسی این کشور بر مبنای آن است، حجاب را واجب می‌داند. قانون کشور هم لازم الاجرا هست. قانون در همه کشور ها هم لازم الاجرا هست کسی تعارف ندارد.
    واقعیت را می‌خواهید؟ طرفداران زن زندگی آزادی یک عده محدود پر هیاهو در بخشی از جامعه هستند که نمود آن ها زیاد است‌ اما در واقعیت زیاد نیستند که اگر بودند الان جهموری اسلامی نبود. از دید من متاسفانه کل فضای استارتاپی و بخش خصوصی را هم مال خود کرده اند و اتفاقا برای ورود من مذهبی مشکل تراشی میکنند. اما واقعیت جامعه فقط این بخش از جامعه که در پایتخت هستند اکثرا، نیست. واقعیت جامعه تمام ۳۰ استان ما، تمام روستاهای ما هستند که به دین و حجاب اعتقاد دارند؛ اما نه پیجی دارند، نه توئیتری، نه توی استارتاپی مشغول اند. مشکل جامعه ما همین سر درمدارای حداقلی هستند که نمود حداکثری دارند. چه سلبریتی بازیگر و فوتبالیست و خواننده باشند، چه بنیان گذاران و فعالان اکوسیستم استارتاپی که در جامعه نمود زیادی دارند. خواستم بگم فکر نکنید این آدما زیاد هستند و هر چی خواسته اینا باشه بقیه مردم باید بگن چشم.
    پرده دوم؛ حجاب اختیاری. میدونید چه به سر جامعه می‌آورد؟ خودتون رو جای جوونای مجرد میذارید که با دیدن این مظاهر، چه غلیان جنسی ای درشون به وجود میاد؟ خبر دارید از پرونده های تجاوز جنسی؟ پرونده غم باری که چند روز. پیش دیدم، برادری به خواهر ۱۳ ساله تجاوز کرد و حاصلش یک بچه شد. این بچه ای که الان پدر و مادر نداره و مستقیم رفته پرورشگاه؟ میدونید چقدر آسیب های اجتماعی زیاد میشه؟ چه اون دختری که مورد تجاوز قرار گرفته آینده نداره. اون برادر از عذاب وجدان. اون پدر و مادر و خود اون نوزاد حرامزاده. این یک سکانس از پیامد زن زندگی آزادی هست…
    تامل کنید لطفا

    1. برخلاف شما من فکر می کنم این تجاوز و موارد دیگه که می فرمایید در اثر حجاب اجباریه. اگر هر انسانی مختار باشه که خودش حجاب و طرز پوشش خودش رو انتخاب کنه و البته بتونه به شکلی که دوست داره با جنس مخالفش ارتباط برقرار کنه هیچ وقت این مشکلات به وجود نمیاد. شما دوست داری با مدل اسلامی ارتباط برقرار کنی و خودت و همسرت پوشیده باشید ایوالله. من نوعی دوست دارم از طریق دوست یابی ارتباط برقرار کنم، من هم ایوالله. دوست عزیز انسان مختار و آزاده. هیچ قید و بندی هم بر نمی داره. اگر به بند بندازیدش همین وضعی میشه که الان شاهدش هستید. لطفا کمی فکر کنید. کمی عینک مذهب و دین رو از روی چشمتون بردارید و عینک منطق رو بگذارید. مطمئن باشید ماها هم آدمهای رواداری هستیم. اگر ببینیم شما دینت برای خودته و کاری به کار ما نداری ما هم کمک میکنیم بهت که کنار ما کار کنی و به دین خودت باشی. چند روز پیش می خوندم توی یه استارت آپی توی هلند یک مسلمون سوری اومده و چند نفر رو که مسلمون و ایرانی بودن اما معتقد نبوده خواسته به راه راست هدایت کنه. فرداش هم اومده و توی محل کار به نماز ایستاده و به اونها هم طعنه زده که تابع باشید. در جا اخراجش کردند و به نظرم درست ترین کار بوده. دین یه امر شخصیه. شما هم دینتو برای خودت نگه دار. مطمئن باش کسی کاری به کارت نداره و ما حدودت رو هم رعایت می کنیم.

  3. در این باره سه تا نکته باید عرض کنم خدمتتون:
    ۱- مشکل اصلی جامعه ما اینه که حکومت سنجش آدمها رو به یک معیار تخیلی گره زده که قابل اندازه‌گیری نیست به نام تقوا و همین باعث میشه که آدمهایی که بهتر بلدن دروغ بگن و نقش بازی کنند به درجات بالاتری میرسند و همین باعث میشه افراد دلسوز و وفادار به مردم جایی در بدنه حکومت نداشته باشند و بیشتر حکومت با جاسوس‌ها و افراد منفعت طلب پر بشه. (برای مثال: خبر بیماری خامنه‌ای به فاصله دو روز از نیویورک تایمز پخش شد به جای صدا و سیما، شکم ورم کرده رییسی بعد دو سال، جاسوسی که ۱۵ سال اطلاعات سری مملکت رو لو داد و ….)
    ۲- نه حاکمان عباسی، نه چنگیز مغول، نه رضاخان تونستن در گذشته به زور چیزی رو در کون ملت فرو کنند و نه جمهوری اسلامی (بخوانید نئوعباسیان) این قدرت رو داره که دین رو به زور در کون ملت فرو کنه. رضاخان وقتی برای کشف حجاب زور زد رید قطع به یقین جمهوری اسلامی هم در اعمال حجاب اجباری خواهد رید. تنها فاکتوری که قضیه رو متفاوت میکنه اینه که الان دیگه دوره خلافت عباسیان نیست که کسی بتونه بدون هزینه خفقان ایجاد بکنه.
    3- یه پادشاهی میخواست مالیات رو ده برابر کنه به وزیرش گفت چکار کنم ملت شورش نکنند. وزیر گفت اول دو ساعت راجع به کراهت گوز حرف بزن و بگو من بعد هرکی بگوزه حکمش اعدامه. بعد که همه شوکه شدن راجع به ده برابر شدن مالیات صحبت کن. پر واضحه که با این وضع اقتصادی که درست کردن، داستان فرعی مثل حجاب واقعاً میتونه یه راهکار خوب برای عدم پاسخگویی در مقابل شرایط اقتصادی باشه.

  4. اولا بعضی از ناشرهایی که قطع همکاری کردند، حکومتی نبودند. ثانیا، یجوری میگی حکومتی، انگار نه انگار که هر کی وابستگی‌ای به حکومت داشته باشه، یه جای کارش لنگه!
    فرقی نداره اون عکس به صورت رسمی از طرف طاقچه منتشر شده باشه یا به جمع خصوصی از کارکنانش باشه که بالاخره عکسش منتشر شده. در هر صورت اگه طاقچه از اون جمع اعلام برائت نکرده، به معنای تایید این کارشونه و مسئولیت این تخلف با طاقچه‌ست.
    چقدر عجیب عوام فریبی میکنی و میگی قربانی حجاب شد و از این جور حرفا. در واقع قربانی بی‌حیایی و بی‌قانونی و حرمت‌نشناس بودن کارمندانش شد. چطور میشه که قانون رسمی کشور رو بشکونید و بعد شاکی بشی که چرا فلان کردن و …
    مشخصه که به بهونه حجاب که دشمن هم دست گذاشته تو همین موضوع، برنامه‌ی درازمدتی بعضی استارتاپ‌ها به صورت پنهانی و در پوشش فعالیتهاشون شروع کردن و سهمی در همکاری با دشمن و لطمه زدن به کشور دارن.
    همه مثل اونایی که حمایت کردن احمق و نادون نیستن که مظلوم‌نمایی‌هاتون رو باور کنن

    1. خیلی خوبی
      بیا یه مورددیگه رو بررسی کنیم.
      دولت فرانسه یه قانون گذاشت و ممنوع کرد که کسی با حجاب به مدرسه نره. همین شمایی که میگی حجاب قانون مملکته، پاشدین رفتین شعار دادین که آزادی انسان ها زیر سوال رفته و چقدر ظلم شده به دین و فلان…
      آخه چرا برای بقیه ننه هستید برای مردم کشور خودتون زن بابا… یا قانون خوبه و باید رعایتش کرد و تن داد بهش یا نباید تن داد و باید به آزادی های فردی تن داد… کدومش؟ میشه بگی؟
      اگر آزادی های فردیه، پس ما هم حق اعتراض داریم. اگر قانونه، چرا به قانون یه کشور دیگه اعتراض کردین؟
      بعد اینکه ما بخواهیم این قانون رو عوضش کنیم چیکار باید کنیم؟ راه حلمون چیه؟ اینو چیزی راجع بهش می دونی؟
      راه حلش می تونه رفراندوم برای قانون اساسی باشه که اونم تن نمی دین بهش.
      بعد جالبه که امام خمینی که خیلی هم بهش پایبند هستید جمله داره که میگه پدران ما اومدن یه چیزی رو قبول کردن و ما حقی در اون نداشتیم. چرا حالا باید بهش تن بدیم؟‌حالا هم ۴۵ سال گذشته. پدران ما اومدن یه چیزی رو قبول کردند. چرا ما باید بهش تن بدیم؟ یه رفراندوم بذاریم. زیر نظر ناظران بین المللی ببینیم چند درصد مردم واقعن ج.ا رو می خان. نظرت هست؟ نیست دیگه. چون می دونی که می بازین… با این حال خود دانی… ما زیاد سخت نمی گیریم. میگیم که حالا ما نتونستیم عوضش کنیم. این نسل دهه هشتاد و دهه نودی عوضش می کنه. کمی باید صبر کنیم. همین.

  5. سلام
    اول اینکه بازم توجه نکردی که معیار ما برای بودن یا نبودن یه قانونی، فرهنگ یا سیره تاریخی یا چیزایی شبیه به این نیست. تفاوت دیدگاه دقیقا همینجاست.
    دوم اینکه یا باورت نمیشه یا فکر میکنی عادی سازی و فرهنگ سازی و …. الکی و قصه و داستانه.
    یعنی فرهنگ سازی کردن که پوشش نداشته باشن.
    بنظرت چرا؟
    مسئله اینه که شما مسئله رو خطی میبینی، جامع نمیبینی
    اینم درده که متفکران و اهالی علم و تحقیق نگاه جامع ندارن به مسائل و رویدادهای جامعه شون.

  6. متن خوبی بود، خطاب به مشتی مغزهای پوسیده که میگن حجاب امر خداست لطفا این موضوع رو اول به خودشون و بعد به ماهم ثابت کنن، اجباری بودن حجاب به این شکلی که جمهوری اسلامی میگه به هیچ وجه توسط علمای شیعه و سنی اثبات نشده و خودشونم موندن چطوری این اجبار رو تو دهن خدا قرار بدن وقتی هیچ آیه ای دراین باره و مجازات اون نیست و تمام ایاتی که اینها اسمشو گذاشتن ایات حجاب فقط و فقط به پوشاندن سینه و عورت زن اشاره کرده (سرچ و مطالعه کنین) و برای همینم کشورای اسلامی دیگه نظیر ترکیه، عراق، لبنان، سوریه، امارات و … چیزی به اسم حجاب این شکلی ندارن و دچار عقوبتی هم نشدن. (بجز طالبان تندرو در افغانستان و داعش)
    این حجاب صرفا ساخته حکومت ج.ا برای توتالیته کردن جامعه تحت حکمرانیشه
    اتفاقا جمعیت مخالف حجاب نه تنها در تهران بلکه اکثریت استان های شمالی ایران، استان های مرزی کردنشین که تعامل مرد و زن همیشه کنارهم بوده و روابط انسانی محکم تر از روابط جنسی ساخته شده توسط دین بوده و همچنین استان های مرکزی نظیر شیراز و اصفهان و تمام ایران
    و تنها مشتی که کمتر از ۴-۵ درصد جمعیت که از نظام و دستوراتش ارتزاق میکنن حامی این سبک از توحش به اسم دین هستن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بازم محتوا دارم!

چند تا پست دیگه!

چطور خوب مخالفت کنیم؟‌

روش درست مخالفت کردن چیزیه که مطمئنم به ما هیچ وقت یاد ندادن. توی این مقاله که از پل گراهام خوندمش، ایشون اومده و راهکار درست مخالفت کردن رو به ما یاد داده. چطوری؟ با نمایش دادن انواع مخالفت کردن و البته انتخاب رو به ما سپرده که دوست داریم کدومو انتخاب کنیم.

چطور یک وبینار برگزار کنیم؟ نکات حین برگزاری وبینار

حقیقتا سخت ترین روز برگزاری یک وبینار،‌ دقیقا روز برگزاریست. به عنوان یک برگزار کننده اگر ده نفر نیرو هم داشته باشید، آخرش استرس این را دارید که اتفاق ناگواری نیفتد و وبینار به خوبی برگزار شود. اما همیشه اتفاقاتی می افتد که خارج از کنترل است. در این محتوا از یک ساعت قبل از برگزاری تا ده دقیقه پس از پایان برگزاری وبینار را توضیح داده ام.