پیش نوشت: این قسمت شامل دو اپیزود حدودا یک ساعته است. پیشنهاد میکنم هردو اپیزود رو گوش بدین.
خلاصه
این گفتگو رو توی روزهای ابتدایی شهریور با علی انجام دادم. هنوز هوا گرم گرم بود و موقعی که ما داشتیم پادکست رو ضبط میکردیم نمیدونستیم چه روزهایی داره انتظارمونو میکشه.
گفتگو که تمام شد، علی رفت به سفر و دسترسی درستی به اینترنت نداشت. من هم از فرصت استفاده کردم که چند روزی به خودم استراحت بدم و با دقت بیشتری گفتگوهامونو گوش بدم.
تا اینکه اون اتفاق وحشتناک افتاد و مهسا رو غرق به خون کردند. کشتند. #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
نمیتونستیم توی همچون شرایطی پادکست رو منتشر کنیم. به علی پیام دادم که چند وقتی صبر میکنیم و بعد منتشر میکنیم.
چند روز پیش که بالاخره تصمیم گرفتم بعد از ۴ ماه منتشرش کنیم،علی گفت حسین انگار ما توی این چهارماه چند سال بزرگتر شدیم.
دیدم راست میگه.
خوشحال شدم که حالا دارم حرفای چند سال پیشمون رو منتشر میکنم.
امیدوارم بتونیم چند وقت دیگه دوباره با علی بشینم و راجع به چند تا موضوع دیگه که به ذهنمون رسیده بود هم حرف بزنم.
اگر دوست دارید راجع به این پادکست با علی صحبت کنید، می تونید از طریق لینک زیر توی توییتر بهش پیام بدین.
https://twitter.com/Nadernalin
توییتر من؛ حسین حمیدیا: