مقدمه‌ای بر شبکه‌سازی؛ چطور دایره ارتباطاتمان را بهینه گسترش دهیم؟

در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارید

Share on telegram
Share on linkedin
Share on twitter
Share on whatsapp
Share on email

مقدمه‌ای بر شبکه‌سازی؛ چطور دایره ارتباطاتمان را بهینه گسترش دهیم؟

خلاصه: شبکه سازی چیزی نیست که محدود به یک حرفه یا رشته بخصوص باشد. هنر یا ظرافتی است که در تمام مراحل زندگیتان به آن نیاز دارید. در این بلاگ پست سعی کرده ام هرچه از شبکه سازی می دانم را برایتان بنویسم

در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارید

Share on telegram
Share on linkedin
Share on twitter
Share on whatsapp
Share on email
شبکه سازی چیزی نیست که محدود به یک حرفه یا رشته بخصوص باشد. هنر یا ظرافتی است که در تمام مراحل زندگیتان به آن نیاز دارید. در این بلاگ پست سعی کرده ام هرچه از شبکه سازی می دانم را برایتان بنویسم
social media and networking for digital marketing

فهرست

مقدمه 

(اگر عجله دارید این بخش را رد کنید)
یکی از مفاهیمی که در دوره پسا کرونا تاکید بیشتری بر آن می‌شود، اهمیت شبکه‌سازی است. حالا که حدودا یک سالی از آخرین روزهای آغشته به زهر کرونا گذشته، همهٔ آنهایی که حدودا دو سال، کمتر یا بیشتر از خانه‌هایشان بیرون نیامده بودند (یا اگر هم بیرون از خانه دیده شده بودند برای امور حیاتی و بالاجبار بوده) و عین این دو سال و حتی بخشی از این یک سال بعد از آن را هم تمام دوستان و همکارانشان را از پشت مانیتور دیده بودند، انگار کم کم خسته شده‌اند و دارند به میادین دیدار حضوری و شرکت در دورهمی‌ها و عصردیدنی‌ها بر می‌گردند.

از طرفی بخشی از دوستانمان که کارشان ایونت مارکتینگ بوده یا حداقل بخشی از کسب و کارشان با آن درگیر بوده هم بنای شروع دوباره گذاشته اند. به شکلی که توی همین یکی دو ماه منتهی به امروز (۱۶ تیر ۱۴۰۲) در همین اکوسیستم نقلی خودمان، حداقل ۵ نمایشگاه، رویداد یا برنامه برگزار شده که البته بسیاری از شرکت کنندگان در آن هم ثابت بوده اند. 

اینجا قصد ندارم به این بپردازم که چطور دورهمی یا ایونت یا نمایشگاه و الکامپ (به عنوان یک نوع از رویدادهای پر حاشیه) برگزار کنیم. قبلا کم و بیش راجع به آن نوشته ام و البته بعدتر هم جامع تر به آن خواهم پرداخت. اما قصد دارم از شبکه سازی بگویم. چیزی که فکر می کنم توی دو سال گذشته به درک جامع تری از آن دست پیدا کرده ام. 

اول بگویم که مدعی اینکه من در زمینه شبکه سازی آدم بسیار متخصصی هستم یا اطلاعات زیادی دارم هم نیستم. فقط می خواهم تجربه هایی که کسب کرده ام یا چیزهایی که دیده ام را مرتب کنم. شاید به درد یک نفر خورد. و البته دیگر مدام تاکید نمی کنم که اینها همه نظرات شخصی من هستند و ممکن است اشتباه باشند یا در طول زمان تغییر کنند. 

قبل از هر چیزی ببینیم شبکه های اجتماعی چه هستند؟ 

منظور از شبکه اجتماعی چیست؟‌

به نظر من شبکه اجتماعی مجموعه ای از افراد هستند که انسان نیازهای روزمره و بلند مدت خود را از طریق ارتباط با آنها تامین می کند. شاید بتوان گفت انسان بدون شبکه ارتباطی اش یا بدون شبکه های اجتماعی که در آنها زندگی می کند، دیگر یک موجود هوشمند نیست. شبکه سازی هم چیزی نیست که امروز و دیروز به وجود آمده باشد. از روز نخستی که به عنوان انسان هوشمند روی زمین خودمان را شناخته ایم،‌ با شبکه های اجتماعی درگیر بوده ایم. 

روی دادن بیماری های همه گیری مثل وبا یا طاعون یا حصبه و حتی همین کووید ۱۹ خودمان که بالاتر راجع به آن حرف زدیم،‌ نشان می دهد انسانها از قدیم در شبکه های اجتماعی ای که داشته اند با هم در ارتباط بوده اند و نمی توان آن را چیزی منصوب به همین ده بیست سالی که از انقلاب اینترنت گذشته دانست. (متمم)

همین که آدمها یک روز فهمیده اند که دیگر همین ارتباط درون قومی یا درون قبیله ای برایشان کفایت نمی کند و برای پیدا کردن موجوداتی شبیه به خودشان یا بهتر بگوییم برای پیدا کردن تمدنها دست به جستجو و بعدها البته کشور گشایی زده اند،‌ نشان می دهد که حالا میلیونها سال از عمر شبکه های اجتماعی می گذرد. 

و البته در تمام این سالها، یک دغدغه وجود داشته! چرا و چطور و با چه کیفیتی شبکه سازی کنیم. 

اما سوال بعدی این است که اصلا چرا باید شبکه سازی کنیم؟‌ آیا بدون شبکه سازی نمی شود در کار و زندگی موفق شد؟ نمی شود به نتیجه دلخواه رسید؟

چرا باید شبکه سازی کنیم؟

پاسخی که به این پرسش می شود داد این است که برای رسیدن به موقعیت های بهتر یا دسترسی تسهیل شده به اهداف یا نیازهایی که داریم، به عنوان یک انسان ناگزیر از شبکه سازی هستیم.  

توجه کنید که زيست جمعی یا قبیله ای، چیزی که شاید فکر کنیم بتواند اکثر نیازهای ما را تامین کند ( و چه بسا همچنان افرادی هستند که بر این عقیده استوارند و البته در کشور خودمان هم می توانیم آنها را پیدا کنیم) فقط تا جایی کارآمد است که نیاز، سرعت رفع آن و هزینه(تمام هزینه ها از جمله زمان و…) آن با همدیگر همخوانی داشته باشند. این همان چیزی است که موجب شده در دنیای امروزمان اصولا چیزی به نام خودکفایی یا استقلال تغییر معنی بدهد. و البته قدیمی ها هم بارها گفته اند که همه چیز را همه کس داند و این طور نیست که شما بتوانید به تنهایی به همه چیز آگاهی داشته باشید. 

تصویر زیر را ببینید 

تصویر از وبلاگ محمدعلی جنت خواه

در این تصویر نمودار سمت چپ (A) نمایانگر کنشگری است که رابطه های زیادی دارد (دلال مثلا) نمودار وسط (B)، کنشگری است که به شبکه های ارتباطی متعددی دسترسی دارد (یک فرد بازاری مثلا) و نمودار آخر (C) یک شبکه است که در آن کنشگرهای متعددی با هم ارتباط دارند( یک شبکه پخش یا فروش مثلا). توجه کنید که ما می خواهیم به فرم سوم برسیم.

خب، اگر بخواهیم به سوال اول این بخش جواب دهم، پیشنهاد می کنم گزاره زیر را بخوانید:‌

«در دنیای پست مدرن، به قدری سرعت (که مشتق زمان است) اهمیت پیدا کرده است که گویی همه دنیا به هم متصلند. در این دنیای شبکه ای، چون اهمیت زمان بالاتر رفته است و همه مثل تصویر بالا به شکل گراف به هم وصل هستند، معنای استقلال به این واقعیت تغییر ماهیت داده است که هرچه شما به گره های بیشتری در این گراف (که کنشگرها/کشورها هستند) متصل شوید، مستقل ترید، و هرچه این گره ها کمتر شوند، شما به آن تعداد گره معدود متصل وابسته ترید.»

این پاراگراف و تصوير قبل از آن را از وبلاگ محمدعلى جنت خواه وام گرفته ام. 

ما قرار نیست روی یک کلیت بزرگ صحبت کنیم. قصد داریم صحبتمان را به اکوسیستم استارتاپی کشور خودمان محدود کنیم. پس در ادامه، تمام تمرکزمان را روی همین بحث می گذاریم. 

حالا که فهمیدیم چرا باید شبکه سازی کنیم برویم سراغ اینکه شبکه سازی را بر اساس چه روابطی باید انجام دهیم. 

انواع روابط 

بگذارید انواع روابطی که می توانیم به عنوان یک انسان داشته باشیم را با هم بررسی و طبقه بندی کنیم. دسته بندی های متفاوت و متعددی را راجع به روابط انسانی دیدم. اما چیزی که الان به نظرم می رسد که برای بحث ما جدی است این دسته بندی است که توسط مارک گرانووتر (Mark Granovetter) ارائه شده و البته من از متمم آن را وام گرفته ام. 

 

تصویر از وب سایت متمم

 پیوندهای ارتباطی قوی: مثل ارتباطات که با دوستان و اعضای خانواده داریم و معمولا به صورت دائم به آنها مراجعه می کنیم. 

پیوندهای ارتباطی ضعیف: مثل ارتباطاتی که با آشنایانمان داریم. افرادی که می شناسیمشان و به واسطه شغل یا علاقه مندی ها یا هر چیز دیگری گاه گداری با آنها در ارتباطیم.

پیوندهای ارتباطی ناموجود: مثل ارتباطاتی که می توانیم داشته باشیم اما نداریم. مثلا همکاری که در واحد بغلی ما کار می کند اما با او ارتباط نداریم و چه بسا اگر ارتباط بگیریم بتوانیم 

اما کل صحبت ما این است که شبکه سازی معمولا در سطح پیوندهای ارتباطی ضعیف یا پیوندهای ارتباطی ناموجود اتفاق می افتد.

اما حالا ببینیم اصلا معنى شبکه سازی چیست! 

شبکه سازی یعنی چه؟ 

(حرف اصلی را از اینجا به بعد زده ام)

خب اگر بخواهیم سراغ تعریف‌های معمول برویم، کافیست همین عبارت شبکه سازی چیست را در اینترنت جستجو کنیم. دنیایی از مقاله‌ها و تعاریف هست که با آن مواجه می شویم. چیزی شبیه به تصویر زیر: 

 

اما اگر بخواهیم یک تعریف جزیی تر و متناسب با نیازمان را داشته باشیم، باید بگویم شبکه‌سازی (به نظر من)، همان وصل شدن به شبکه ای از افراد (عموما از بین پیوندهای ارتباطی ضعیف یا ناموجود) و تداوم داد و ستد (از هر نوع) با آنها، از طریق فرد/ کنشگری است که به عنوان نماینده یا یکی از اعضای آن شبکه،‌ در یک ابزار اتصال به شبکه اجتماعی از قبیل رویداد، ایونت، کلاس آموزشی یا هر جمع دوستانه یا کاری، در معرض دسترسی ما قرار گرفته است. پس چند چیز اهمیت دارد


۱- وصل شدن به شبکه ای از افراد به جای یک نفر 

۲- وصل شدن به واسطه حضور یک فرد/کنشگر در جمع

۳- تداوم داشتن و با یک بار ملاقات پایان نیافتن

۴- داد و ستد در یک زمینه بخصوص (که در آن یکی از طرفين بر دیگری برتری دارد)

 با این تعریف، به نظر من،‌ جمع های دوستانه هفتگی یا روزانه برای خوردن صبحانه، ناهار یا شام، جمع هایی که پایه های ثابت دارند یا جاهایی که همیشه افراد یکسانی را ملاقات می کنیم از دسته بندی جمع هایی که می توان در آنها شبکه ای ساخت خارج می شوند. گرچه ممکن است همچنان ایونت یا رویداد یا همایش یا هر چیز دیگری باشند. این افراد حالا دیگر بیشتر از هر چیز دوستان ما هستند چون به صورت ثابت یا همیشگی یا در اکثر مواقع با آنها ارتباط داریم. گرچه ممکن است که همین دوستان روزی ما را با افراد/ مجموعه ها و سازمانهای جدیدی آشنا کنند. اما اساس شبکه سازی، آشنا شدن با افرادی خارج از دایره دوستان (پیوندهای ارتباطی ضعیف) و ایجاد یک ارتباط با آنها و هدف ما در شبکه سازی، ایجاد یک رابطه با یک هدف مشخص است. هدفی که معمولاً به رشد و پیشرفت و توسعه توانمندی‌های ما گره می‌خورد. (روزنوشته‌های محمدرضا شعبانعلی) 

 تقریبا تا اینجا فهمیدیم شبکه سازی یعنی چه و هدف ما از شبکه سازی چیست.

حالا راجع به این صحبت کنیم که با چه کسی باید شبکه بسازیم؟ آیا هرکسی در ابزارهای اتصال به شبکه های اجتماعی یا رویدادها و کلاس ها و ارتباطات کاری ارزش ساختن شبکه و حفظ ارتباط را دارد؟‌

 با چه کسانی شبکه بسازیم؟

 قبل از هرچیز دوباره توجه شما را جلب کنم به این نکته که ما از شبکه سازی هدف داریم و موارد زیر اسمشان شبکه سازی نیست:

 ⁃ آشنایی صرف با یک نفر که انسان بزرگیست یا در اکوسیستم یا هرکجای دیگر شناخته شده است 

 ⁃ تلاش برای اینکه یک فرد مشهور ما را به هر نحو بشناسد (سلفی گرفتن، منشن کردن و هر روش دیگری که به ذهنتان می رسد)

 ⁃ دیده شدن در ابزارهای اتصال به شبکه های اجتماعی (توییتر، ایونت،‌ وبینار و …) 

 ⁃ نظر دادن راجع به هر چیزی بدون توجه به فيلد کاری 

 ⁃ تولید محتوا (ویدیو، صوت و متن و تصوير) راجع به موضوعات روز بدون داشتن تخصص در آنها 

 ⁃ داشتن شماره تلفن یا آی دی یا راه تماس با اکثریت قریب به اتفاق اعضای اکوسیستم 

 ⁃ احوال پرسی و چاق سلامتی روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه با افراد 

 ⁃ استوری کردن یا پست کردن کلیه ایونت ها/دوره ها یا هر برنامه ای که در حال برگزاری است 

  اینها و شاید موارد بسیار دیگری که در ذهن من نیست اما شما احتمالا با آنها مواجه بوده اید هر کدامشان اسم مخصوص خودشان دارند و در جای خودشان بسیار هم ارزشمند هستند. اما اسمشان شبکه سازی نیست. 

چک لیست پیشنهادی برای شبکه سازی

(این چک لیست را حتما بخوانید) 

برای شبکه سازی بد نیست اگر قبل از ارتباط با هر فرد/کنشگری این چک لیست را بررسی کنیم و تیک بزنیم.

 ◦ آیا ساختن این ارتباط منجر به تبادل اطلاعات بین ما می شود؟

 ◦ آیا این فرد در زمینه ای که می خواهم با او شبکه سازی کنم توانمندی خاصی دارد؟

 ◦ آیا این ارتباط در حال حاضر یا در آینده می تواند به من در حل یکی از مسائلی که با آنها درگیرم کمک کند؟

 ◦ آیا این ارتباط می تواند یک دوام نسبی داشته باشد؟‌

 

به نظر من وجود هر ۴ شرط بالا برای اینکه عزممان را جزم کنیم و با یک نفر شبکه سازی کنیم لازم است. طبعا ممکن است همه این موارد در کسری از ثانیه در ذهنمان مرور شوند و البته ممکن است در هر همایش و ایونتی با ده ها نفر هم آشنا شویم که در لحظه نتوانیم به این چک لیست مراجعه کنیم. اما همانطور که در بخش قبل هم گفتیم، یکی از شروط شبکه سازی تداوم آن است. ممکن است در چند جلسه یا چند دیدار به این نتیجه برسیم که ارتباط با آن فرد/کنشگر برای ما مفید است یا نه. اما همین که تلکیفمان با خودمان روشن است و می دانیم که چرا با فلانی ارتباط برقرار کرده ایم، دو هیچ از بقیه جلوتریم. 

 اما خب، این را در نظر داشته باشید که ما یک طرف شبکه سازی هستیم و طرف دومی هم هست. چه کار کنیم که طرف دوم هم به تداوم این شبکه سازی یا حتی شروع آن رغبت داشته باشد؟ 

 ⁃ طبعا باید شبکه سازی برای هر دو طرف مزایایی داشته باشد. یعنی ارتباط با شما باید چیزی داشته باشد که طرف مقابل را هم راضی به این ارتباط کند. 

 ⁃ طبعا پیشینه سازمانی یا کاری شما باید به گونه ای باشد که طرف مقابل هم استنتاج کند با شبکه سازی با شما فقط با شما ارتباط نمی گیرد و می تواند با سازمان شما یا مجموعه متخصصانی که شما آنها را نمایندگی می کنید هم ارتباط بگیرد 

 ⁃ طبعا باید اعتماد وی از نظر صداقت شما در گفتار و سطحی از دانش یا تخصص یا تجربه ای که ادعای آن را هم دارید را جلب کنید. 

 

 

اگر تا اینجای محتوا برای شما جذاب بوده، این ویدیو را هم ببینید. گفتگوی من با علی پوربافرانی راجع به شبکه سازی.

اما برای اینکه بتوانید این اعتماد را جلب کنید شاید رعایت این موارد کمک کننده باشد:

 آداب شبکه سازی

(از این بخش سرسری نگذرید)

 جدی گرفتن اتیکت و تشریفات حضور: اگر بخواهم شفاف بگویم،‌ هر ابزار اتصال به شبکه های اجتماعی، اتیکت و دیسیپلین مخصوص به خودش را می طلبد و اینکه بگوییم با یک مجموعه یکسان از رفتارها یا نوع پوشش یا مدل حرف زدن در همه جا حضور پیدا می کنیم و همیشه موفق خواهیم بود کاملا اشتباه است. 

یعنی چه؟‌ یعنی در هر جمع باید راجع به موضوعات مورد علاقه آن جمع صحبت کنید. سطحی از ادب و نزاکت اجتماعی که در ان جمع مرسوم است را رعایت کنید و رفتاری از خودتان نشان دهید که شما را شایسته حضور در آن جمع معرفی می کند. اگر آن ابزار ایونت حضوری یا کلاس و دوره باشد،‌در کنار آن، طبعا نوع پوشش شما هم مهم است. مثلا نمی توانید با لباس راحتی که در سفر می پوشید به ایونت بروید و لازم است لباسی آراسته بپوشید (حرف از رنگ و قیمت و نوع لباس نزدیم. صرفا آراستگی، تمیز بودن و همگن بودن لباس با عرف جمع مهم است). 

 آماده کردن یک پیچ (Pitch) برای گفتگو با فرد: این که برای گفتگو با فرد یک پیچ یا بسته توضیحات لازم است نشان می دهد که شبکه سازی حضور دیمی و ملاقات تصادفی افراد در یک ابزار اتصال به شبکه های اجتماعی نیست. شبکه سازی باید با هدف انجام شود. مثلا یک دلیل شرکت در فلان رویدادی، می تواند شبکه سازی با یکی از متخصصینی باشد که می دانیم در آن رویداد حضور دارد.  


اما پیچ چیست؟ یک بسته گفتگو محور ساده که شامل موارد زیر است:

⁃ در این بسته به بهترین نحو خودتان را معرفی کرده اید

⁃ در این بسته هدف و نیازتان از شبکه سازی را بیان کرده اید

⁃ در این بسته دستاوردی که این ارتباط می تواند برای طرف مقابل داشته باشد را بیان کرده اید

⁃ در این بسته از اینکه آن فرد وقت و تخصص و تجربه اش را در اختیار شما قرار می دهد تشکر کرده اید 

⁃ در این بسته راه های ارتباطیتان را برای ارتباط و پیگیری در آینده در اختیار وی قرار داده اید. 

نکته: این پیچ تمرین کردنیست اما به مرور مثل رانندگی ذاتی می شود. احتمالا با یکی دو بار جلوی آینه معرفی کردن خودتان یا گفتن هدفتان و … بتوانید روی آن روان شوید. پس به خودتان سخت نگیرید. اما حتما آماده اش کنید. 

پیگیری و فالو آپ: رفتیم، صحبت کردیم، ارتباط گرفتیم و توانستیم یک راه ارتباطی هم بسازیم. بعد از این چه کنیم؟ آیا همین کافیست؟‌اگر همینجا همه چیز را رها کنید،‌ شما یک ارتباط ناپایدار یا لحظه ای ایجاد کرده اید و احتمالا کارت ویزیت یا شماره تلفن شما هم به جمع ده ها کارت ویزیتی که توی کشوی هرکداممان رها شده می پیوندد. در ادامه راه شما باید ارتباط با آن فرد را استمرار بدهید و راجع به موضوعی که با وی درخواست شبکه سازی داشته اید پیگیری و فالوآپ داشته باشید. 

 

نکته: بسیاری از ما،‌ طی شرکت در ایونت های مختلف، با افرادی آشنا می شویم، شماره تلفن هایمان را هم ممکن است رد و بدل کنیم یا آی دی توییتر یا اینستاگرام و … و بعد، پیگیری بعدی یا فالوآپ بعدی در ایونت بعدی انجام می شود. بله! به مرور طرف مقابل ما را می شناسد و چون در ایونت های مختلفی همدیگر را دیده ایم،‌ ممکن است ما را هم به یاد بسپارد و احتمالا یکی دو قضاوت هم راجع به ما داشته باشد. اما هیچ وقت هیچ خروجی از تجربه یا دانش ما ندیده و طبعا ارتباط ما به همین ایونت ها محدود می ماند. این نوع ارتباط من را یاد دوست های روضه ای پدرم می اندازند. آدمهایی که فقط در روضه های شهر یزد همدیگر را می دیدند و با هم آشنا می شدند. اصولا همدیگر را می شناختند اما اطلاعات عمیقی از همدیگر نداشتند و فقط می توانستند بگویند فلانی آدم خوبی است. چون در روضه ها و عزاداری ها شرکت می کند. 

کجاها شبکه بسازیم؟

 در ابتدای همین نوشته مطرح کردم که برای شبکه سازی باید هدف داشت و البته در ادامه باید بگویم که شبکه سازی منحصرا در ایونت ها و همایش ها و … و به صورت حضوری انجام نمی پذیرد. شما می توانید خیلی ساده و از طریق شبکه های اجتماعی شبکه سازی داشته باشید. 

در ابتدای همین بحث تعریفی هم از شبکه های اجتماعی ارائه دادیم. اینجا لازم است شفاف کنیم که توییتر،‌ اینستاگرام، لینکدین و بقیه شبکه های اجتماعی، در اصل ابزارهای اتصال به شبکه های اجتماعی هستند. به همین شکل، رویدادها، وبینارها، مهمانی ها و … هم می توانند ابزارهایی برای اتصال به شبکه های اجتماعی باشند. 

 به نظر من، هیچ کدام از این ابزارها بر دیگری برتری ندارند و البته بنا به موقعیت شما و هدفی که دارید ممکن است یکی از اینها بر دیگری ترجیح پیدا کند. بگذارید حرف هایم را با یک مثال شفاف تر کنم. 

 

به خاطر دارم که یکی از دوستانم بسیار گزیده و کم توییت می کرد. و البته قبل از شیوع کرونا هم معروف شده بود به اینکه بعضی از ایونت ها را در توییتر خلاصه سازی می کند. اما چند عادت بخصوص داشت که بعضی از آنها را اینجا می گویم:  

⁃ به هر ایونتی نمی رفت. چون می خواست فقط جامعه بخصوصی از افراد متخصص با وی آشنا شوند. 

⁃ برای هر ایونتی خلاصه مکتوب درست نمی کرد. برای کار خودش یک دیسیپلین اجتماعی درست کرده بود که شامل گزیده گویی، انتخاب و مفید گویی بود.  

⁃ جدای از بحث ایونت ها، گاهی می شد که با هدف شبکه سازی با یک فرد بخصوص توییت می زد. یعنی از طریق دانش و تجربه ای که به دست‌ آورده بود، محتوایی اختصاصی آماده می کرد که مورد توجه فرد بخصوصی قرار بگیرد و بعد،‌ با ابراز تمایل او، طی یک مدت زمان بخصوص، پیچی که آماده کرده بود را ارائه می داد و اطلاعات کاری خودش را با او رد و بدل می کرد یا برای جلسه کاری با وی قرار می گذاشت. 

این دوست من، از یک ابزار بخصوص، برای جلب یک فرد یا جامعه مخاطب بخصوص و با داشتن هدف مشخص استفاده می کرد و برای این کار، دیسیپلین یا آداب حضور در آن ابزار اتصال به شبکه اجتماعی را هم رعایت می کرد. 

به نظرم این می تواند یک مثال خیلی شفاف از این باشد که کجاها بهتر است شبکه بسازیم. هر جایی که مخاطب هدف ما حضور دارد بهترین جا برای شبکه سازی با وی است

اینجا لازم است از نقش سوشال مدیا در شبکه سازی هم غفلت نکنیم. 

 بزرگترین حسن شبکه های اجتماعی در دنیای مدرن، دسترس پذیر کردن و کم رنگ کردن موانع و هزینه های شبکه سازی است. در مثالی که از بلاگ محمدعلی جنت خواه آوردم، در جایی از بحث، اشاره می کند که زمانی برای رفتن به یک کشور دیگر (شبکه سازی) لازم بود ماه ها مسیر طی کنید. یا مثلا بزرگترین هزینه مسدود شدن FATF دشوار کردن و زمانبر کردن انتقال پول از کشورمان به کشور طرف قراردادهای دلاری است. [این مثال ها را برای این می زنم که بگویم در زندگی مدرن سرعت دسترسی و کم شدن هزینه هاست که موجب می شود شما یک روش را به روش دیگر ترجیح بدهید. بنابراین شما هم در انتخاب ابزار یا روش شبکه سازی به دو موضوع هزینه و زمان توجه کنید و بر اساس ان شبکه سازی را انجام دهید.]

 

اما عیب سوشال مدیا این است که موجب شده همه به همه چیز دسترسی داشته باشند و مهارت ها دیگر نقش پررنگی در شبکه سازی بازی نکنند. به این صورت است که می بینیم مثلا از یک اینفلوئنسر (فرد شناخته شده) به عنوان یک فرد دارای شبکه قوی نام برده می شود یا شاهد این هستیم که از افرادی صرفا به دلیل نشست و برخاست با بزرگان اکوسیستم و شام و ناهار خوردن با آنها به عنوان افراد مناسب برای شبکه سازی نام برده می شود. (متمم

 

در کنار این دو حسن و عیب،‌ باید به این نکته هم اشاره کنیم که اگر ابزار شما برای شبکه سازی سوشال مدیا است، گریزی از ارتباطات گسترده با جامعه ای که قصد شبکه سازی در آن را دارید ندارید.  

آیا همه ما باید شبکه سازی کنیم؟

 شاید از نظر روحی و روانی همه انسان ها مستعد شبکه سازی فعال و همه جانبه از طریق کانال های ارتباطی مختلف و با ابزارهای مختلف نباشند. اما گفتیم که یکی از اصولی که انسان هوشمند به آن نیاز دارد ارتباط با شبکه های اجتماعیست. به هرحال شما برای زندگی کردن لازم دارید که با افرادی هرچند محدود ارتباط برقرار کنید و در این ارتباطات با هم دیگر مراوده داشته باشید. از دل این پیوندهای ضعیف گاه و بیگاه پیوندهای قوی ای هم به وجود می آیند که موجب می شوند افرادی به دوستان نزدیک ما یا حتی بخشی از زندگی ما تبدیل شوند. از این گریزی نیست. به هرحال انسانیم و مجبور!

اما اگر بخواهیم کمی حرفه ای تر به آن نگاه کنیم، لازم نیست برای پیشرفت در حرفه و تخصص خودمان بیست و چهار ساعته درگیر شبکه سازی باشیم. یک انسان نرمال [گرچه بعید می دانم حتی ایجاد یک دسته بندی به نام نرمال هم درست باشد] هروقت که لازم باشد نیازی از نیازهای حرفه ای و تخصصی خودش را از طریق افراد دیگری تامین کند، دست به شبکه سازی می زند. بیشتر از آن، به نظرم اضافه کاریست و برای یک انسان شاید لزومی نداشته باشد. 

 اما اگر باز هم بخواهم مته به خشخاش بگذارم شاید این دسته بندی بد نباشد: 

 ⁃ در ابتدای مسیر نردبان شغلی: بیشتر از منابع آموزشی بیاموزید. کمتر نیاز به شبکه سازی دارید. 

 ⁃ در سطح کارشناس: از منابع آموزشی غافل نشوید. تجربیات متخصصین دیگر [ شبکه سازی]  را هم از دست ندهید. 

 ⁃ در سطح کارشناس میانی:‌ همچنان به آموزش بها بدهید. تجربه متخصصین دیگر در زمینه کاری خودتان و زمینه های کاری نزدیک به رشته خود[ شبکه سازی]  را از دست ندهید. 

⁃ در سطح کارشناس ارشد و مدیر:‌ آموزش دیدن را دست کم نگیرید. از تجربیات دیگران در گستره حرفه ای اکوسیستمی که در آن هستید [ شبکه سازی] هم بهره ببرید. 

 کلیت این دسته بندی می خواهد بگوید اگر در ابتدای راه هستید فقط به آموزش فکر کنید. از میانه راه، در ابزارهای اتصال به شبکه های اجتماعی به دنبال شبکه سازی باشید و آن را هم جدی بگیرید. در این میان شبکه های دوستی تان را هم در کنار شبکه های تخصصی و حرفه ای جدی بگیرید. 


راضیه بهرامی زحمت کشیده و خلاصه ای از گفتگوی من و علی پوربافرانی تهیه کرده. ضمن تشکر از ایشان، اگر فرصت دیدن ویدیو را ندارید، این خلاصه را از دست ندهید

 

 اما ایونت!

 همه این بحث از آنجا شروع شد که یک نفر پرسید آیا لازم است با هدف شبکه سازی در اکوسیستم دیجیتال مارکتینگ در همه ایونت ها شرکت کنیم؟

پاسخ من احتمالا الان که به اینجا رسیده ایم برای شما مشخص است:

برای وقت و عمر خودتان ارزش قائل باشید و فقط در ایونت هایی شرکت کنید که شما را به هدفی که می خواهید برساند. این، فقط شامل ایونت ها نمی شود. شامل تمامی ابزارهای اتصال به شبکه های اجتماعیست که احتمالا به آنها دسترسی دارید.

جمع بندی

یک نکته ای که باید در انتها به آن اشاره کنم، مدیریت توجه و اقتصاد توجه است. اگر تا اینجا آمده اید و این تجربه نوشته را دنبال کرده اید،‌ باید بگویم کل این نوشته، سعی بر این داشته که نظر شما را به مدیریت توجه و اقتصاد توجه جلب کند. به نظرم این دو مفهوم، از جمله مواردی هستند که در کل طول حیاتمان به آنها نیاز داریم و باید آگاهانه به آن واقف باشیم. 

پیشنهاد می کنم شما هم راجع به این دو مفهوم مطالعه بیشتری داشته باشید. (این دوره از متمم را هم پیشنهاد می کنم)

خببب! این هم راجع به شبکه سازی! اگر سوالی داشتید همینجا مطرح کنید تا جواب بدهم. 

مقدمه 

(اگر عجله دارید این بخش را رد کنید)
یکی از مفاهیمی که در دوره پسا کرونا تاکید بیشتری بر آن می‌شود، اهمیت شبکه‌سازی است. حالا که حدودا یک سالی از آخرین روزهای آغشته به زهر کرونا گذشته، همهٔ آنهایی که حدودا دو سال، کمتر یا بیشتر از خانه‌هایشان بیرون نیامده بودند (یا اگر هم بیرون از خانه دیده شده بودند برای امور حیاتی و بالاجبار بوده) و عین این دو سال و حتی بخشی از این یک سال بعد از آن را هم تمام دوستان و همکارانشان را از پشت مانیتور دیده بودند، انگار کم کم خسته شده‌اند و دارند به میادین دیدار حضوری و شرکت در دورهمی‌ها و عصردیدنی‌ها بر می‌گردند.

از طرفی بخشی از دوستانمان که کارشان ایونت مارکتینگ بوده یا حداقل بخشی از کسب و کارشان با آن درگیر بوده هم بنای شروع دوباره گذاشته اند. به شکلی که توی همین یکی دو ماه منتهی به امروز (۱۶ تیر ۱۴۰۲) در همین اکوسیستم نقلی خودمان، حداقل ۵ نمایشگاه، رویداد یا برنامه برگزار شده که البته بسیاری از شرکت کنندگان در آن هم ثابت بوده اند. 

اینجا قصد ندارم به این بپردازم که چطور دورهمی یا ایونت یا نمایشگاه و الکامپ (به عنوان یک نوع از رویدادهای پر حاشیه) برگزار کنیم. قبلا کم و بیش راجع به آن نوشته ام و البته بعدتر هم جامع تر به آن خواهم پرداخت. اما قصد دارم از شبکه سازی بگویم. چیزی که فکر می کنم توی دو سال گذشته به درک جامع تری از آن دست پیدا کرده ام. 

اول بگویم که مدعی اینکه من در زمینه شبکه سازی آدم بسیار متخصصی هستم یا اطلاعات زیادی دارم هم نیستم. فقط می خواهم تجربه هایی که کسب کرده ام یا چیزهایی که دیده ام را مرتب کنم. شاید به درد یک نفر خورد. و البته دیگر مدام تاکید نمی کنم که اینها همه نظرات شخصی من هستند و ممکن است اشتباه باشند یا در طول زمان تغییر کنند. 

قبل از هر چیزی ببینیم شبکه های اجتماعی چه هستند؟ 

منظور از شبکه اجتماعی چیست؟‌

به نظر من شبکه اجتماعی مجموعه ای از افراد هستند که انسان نیازهای روزمره و بلند مدت خود را از طریق ارتباط با آنها تامین می کند. شاید بتوان گفت انسان بدون شبکه ارتباطی اش یا بدون شبکه های اجتماعی که در آنها زندگی می کند، دیگر یک موجود هوشمند نیست. شبکه سازی هم چیزی نیست که امروز و دیروز به وجود آمده باشد. از روز نخستی که به عنوان انسان هوشمند روی زمین خودمان را شناخته ایم،‌ با شبکه های اجتماعی درگیر بوده ایم. 

روی دادن بیماری های همه گیری مثل وبا یا طاعون یا حصبه و حتی همین کووید ۱۹ خودمان که بالاتر راجع به آن حرف زدیم،‌ نشان می دهد انسانها از قدیم در شبکه های اجتماعی ای که داشته اند با هم در ارتباط بوده اند و نمی توان آن را چیزی منصوب به همین ده بیست سالی که از انقلاب اینترنت گذشته دانست. (متمم)

همین که آدمها یک روز فهمیده اند که دیگر همین ارتباط درون قومی یا درون قبیله ای برایشان کفایت نمی کند و برای پیدا کردن موجوداتی شبیه به خودشان یا بهتر بگوییم برای پیدا کردن تمدنها دست به جستجو و بعدها البته کشور گشایی زده اند،‌ نشان می دهد که حالا میلیونها سال از عمر شبکه های اجتماعی می گذرد. 

و البته در تمام این سالها، یک دغدغه وجود داشته! چرا و چطور و با چه کیفیتی شبکه سازی کنیم. 

اما سوال بعدی این است که اصلا چرا باید شبکه سازی کنیم؟‌ آیا بدون شبکه سازی نمی شود در کار و زندگی موفق شد؟ نمی شود به نتیجه دلخواه رسید؟

چرا باید شبکه سازی کنیم؟

پاسخی که به این پرسش می شود داد این است که برای رسیدن به موقعیت های بهتر یا دسترسی تسهیل شده به اهداف یا نیازهایی که داریم، به عنوان یک انسان ناگزیر از شبکه سازی هستیم.  

توجه کنید که زيست جمعی یا قبیله ای، چیزی که شاید فکر کنیم بتواند اکثر نیازهای ما را تامین کند ( و چه بسا همچنان افرادی هستند که بر این عقیده استوارند و البته در کشور خودمان هم می توانیم آنها را پیدا کنیم) فقط تا جایی کارآمد است که نیاز، سرعت رفع آن و هزینه(تمام هزینه ها از جمله زمان و…) آن با همدیگر همخوانی داشته باشند. این همان چیزی است که موجب شده در دنیای امروزمان اصولا چیزی به نام خودکفایی یا استقلال تغییر معنی بدهد. و البته قدیمی ها هم بارها گفته اند که همه چیز را همه کس داند و این طور نیست که شما بتوانید به تنهایی به همه چیز آگاهی داشته باشید. 

تصویر زیر را ببینید 

تصویر از وبلاگ محمدعلی جنت خواه

در این تصویر نمودار سمت چپ (A) نمایانگر کنشگری است که رابطه های زیادی دارد (دلال مثلا) نمودار وسط (B)، کنشگری است که به شبکه های ارتباطی متعددی دسترسی دارد (یک فرد بازاری مثلا) و نمودار آخر (C) یک شبکه است که در آن کنشگرهای متعددی با هم ارتباط دارند( یک شبکه پخش یا فروش مثلا). توجه کنید که ما می خواهیم به فرم سوم برسیم.

خب، اگر بخواهیم به سوال اول این بخش جواب دهم، پیشنهاد می کنم گزاره زیر را بخوانید:‌

«در دنیای پست مدرن، به قدری سرعت (که مشتق زمان است) اهمیت پیدا کرده است که گویی همه دنیا به هم متصلند. در این دنیای شبکه ای، چون اهمیت زمان بالاتر رفته است و همه مثل تصویر بالا به شکل گراف به هم وصل هستند، معنای استقلال به این واقعیت تغییر ماهیت داده است که هرچه شما به گره های بیشتری در این گراف (که کنشگرها/کشورها هستند) متصل شوید، مستقل ترید، و هرچه این گره ها کمتر شوند، شما به آن تعداد گره معدود متصل وابسته ترید.»

این پاراگراف و تصوير قبل از آن را از وبلاگ محمدعلى جنت خواه وام گرفته ام. 

ما قرار نیست روی یک کلیت بزرگ صحبت کنیم. قصد داریم صحبتمان را به اکوسیستم استارتاپی کشور خودمان محدود کنیم. پس در ادامه، تمام تمرکزمان را روی همین بحث می گذاریم. 

حالا که فهمیدیم چرا باید شبکه سازی کنیم برویم سراغ اینکه شبکه سازی را بر اساس چه روابطی باید انجام دهیم. 

انواع روابط 

بگذارید انواع روابطی که می توانیم به عنوان یک انسان داشته باشیم را با هم بررسی و طبقه بندی کنیم. دسته بندی های متفاوت و متعددی را راجع به روابط انسانی دیدم. اما چیزی که الان به نظرم می رسد که برای بحث ما جدی است این دسته بندی است که توسط مارک گرانووتر (Mark Granovetter) ارائه شده و البته من از متمم آن را وام گرفته ام. 

 

تصویر از وب سایت متمم

 پیوندهای ارتباطی قوی: مثل ارتباطات که با دوستان و اعضای خانواده داریم و معمولا به صورت دائم به آنها مراجعه می کنیم. 

پیوندهای ارتباطی ضعیف: مثل ارتباطاتی که با آشنایانمان داریم. افرادی که می شناسیمشان و به واسطه شغل یا علاقه مندی ها یا هر چیز دیگری گاه گداری با آنها در ارتباطیم.

پیوندهای ارتباطی ناموجود: مثل ارتباطاتی که می توانیم داشته باشیم اما نداریم. مثلا همکاری که در واحد بغلی ما کار می کند اما با او ارتباط نداریم و چه بسا اگر ارتباط بگیریم بتوانیم 

اما کل صحبت ما این است که شبکه سازی معمولا در سطح پیوندهای ارتباطی ضعیف یا پیوندهای ارتباطی ناموجود اتفاق می افتد.

اما حالا ببینیم اصلا معنى شبکه سازی چیست! 

شبکه سازی یعنی چه؟ 

(حرف اصلی را از اینجا به بعد زده ام)

خب اگر بخواهیم سراغ تعریف‌های معمول برویم، کافیست همین عبارت شبکه سازی چیست را در اینترنت جستجو کنیم. دنیایی از مقاله‌ها و تعاریف هست که با آن مواجه می شویم. چیزی شبیه به تصویر زیر: 

 

اما اگر بخواهیم یک تعریف جزیی تر و متناسب با نیازمان را داشته باشیم، باید بگویم شبکه‌سازی (به نظر من)، همان وصل شدن به شبکه ای از افراد (عموما از بین پیوندهای ارتباطی ضعیف یا ناموجود) و تداوم داد و ستد (از هر نوع) با آنها، از طریق فرد/ کنشگری است که به عنوان نماینده یا یکی از اعضای آن شبکه،‌ در یک ابزار اتصال به شبکه اجتماعی از قبیل رویداد، ایونت، کلاس آموزشی یا هر جمع دوستانه یا کاری، در معرض دسترسی ما قرار گرفته است. پس چند چیز اهمیت دارد


۱- وصل شدن به شبکه ای از افراد به جای یک نفر 

۲- وصل شدن به واسطه حضور یک فرد/کنشگر در جمع

۳- تداوم داشتن و با یک بار ملاقات پایان نیافتن

۴- داد و ستد در یک زمینه بخصوص (که در آن یکی از طرفين بر دیگری برتری دارد)

 با این تعریف، به نظر من،‌ جمع های دوستانه هفتگی یا روزانه برای خوردن صبحانه، ناهار یا شام، جمع هایی که پایه های ثابت دارند یا جاهایی که همیشه افراد یکسانی را ملاقات می کنیم از دسته بندی جمع هایی که می توان در آنها شبکه ای ساخت خارج می شوند. گرچه ممکن است همچنان ایونت یا رویداد یا همایش یا هر چیز دیگری باشند. این افراد حالا دیگر بیشتر از هر چیز دوستان ما هستند چون به صورت ثابت یا همیشگی یا در اکثر مواقع با آنها ارتباط داریم. گرچه ممکن است که همین دوستان روزی ما را با افراد/ مجموعه ها و سازمانهای جدیدی آشنا کنند. اما اساس شبکه سازی، آشنا شدن با افرادی خارج از دایره دوستان (پیوندهای ارتباطی ضعیف) و ایجاد یک ارتباط با آنها و هدف ما در شبکه سازی، ایجاد یک رابطه با یک هدف مشخص است. هدفی که معمولاً به رشد و پیشرفت و توسعه توانمندی‌های ما گره می‌خورد. (روزنوشته‌های محمدرضا شعبانعلی) 

 تقریبا تا اینجا فهمیدیم شبکه سازی یعنی چه و هدف ما از شبکه سازی چیست.

حالا راجع به این صحبت کنیم که با چه کسی باید شبکه بسازیم؟ آیا هرکسی در ابزارهای اتصال به شبکه های اجتماعی یا رویدادها و کلاس ها و ارتباطات کاری ارزش ساختن شبکه و حفظ ارتباط را دارد؟‌

 با چه کسانی شبکه بسازیم؟

 قبل از هرچیز دوباره توجه شما را جلب کنم به این نکته که ما از شبکه سازی هدف داریم و موارد زیر اسمشان شبکه سازی نیست:

 ⁃ آشنایی صرف با یک نفر که انسان بزرگیست یا در اکوسیستم یا هرکجای دیگر شناخته شده است 

 ⁃ تلاش برای اینکه یک فرد مشهور ما را به هر نحو بشناسد (سلفی گرفتن، منشن کردن و هر روش دیگری که به ذهنتان می رسد)

 ⁃ دیده شدن در ابزارهای اتصال به شبکه های اجتماعی (توییتر، ایونت،‌ وبینار و …) 

 ⁃ نظر دادن راجع به هر چیزی بدون توجه به فيلد کاری 

 ⁃ تولید محتوا (ویدیو، صوت و متن و تصوير) راجع به موضوعات روز بدون داشتن تخصص در آنها 

 ⁃ داشتن شماره تلفن یا آی دی یا راه تماس با اکثریت قریب به اتفاق اعضای اکوسیستم 

 ⁃ احوال پرسی و چاق سلامتی روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه با افراد 

 ⁃ استوری کردن یا پست کردن کلیه ایونت ها/دوره ها یا هر برنامه ای که در حال برگزاری است 

  اینها و شاید موارد بسیار دیگری که در ذهن من نیست اما شما احتمالا با آنها مواجه بوده اید هر کدامشان اسم مخصوص خودشان دارند و در جای خودشان بسیار هم ارزشمند هستند. اما اسمشان شبکه سازی نیست. 

چک لیست پیشنهادی برای شبکه سازی

(این چک لیست را حتما بخوانید) 

برای شبکه سازی بد نیست اگر قبل از ارتباط با هر فرد/کنشگری این چک لیست را بررسی کنیم و تیک بزنیم.

 ◦ آیا ساختن این ارتباط منجر به تبادل اطلاعات بین ما می شود؟

 ◦ آیا این فرد در زمینه ای که می خواهم با او شبکه سازی کنم توانمندی خاصی دارد؟

 ◦ آیا این ارتباط در حال حاضر یا در آینده می تواند به من در حل یکی از مسائلی که با آنها درگیرم کمک کند؟

 ◦ آیا این ارتباط می تواند یک دوام نسبی داشته باشد؟‌

 

به نظر من وجود هر ۴ شرط بالا برای اینکه عزممان را جزم کنیم و با یک نفر شبکه سازی کنیم لازم است. طبعا ممکن است همه این موارد در کسری از ثانیه در ذهنمان مرور شوند و البته ممکن است در هر همایش و ایونتی با ده ها نفر هم آشنا شویم که در لحظه نتوانیم به این چک لیست مراجعه کنیم. اما همانطور که در بخش قبل هم گفتیم، یکی از شروط شبکه سازی تداوم آن است. ممکن است در چند جلسه یا چند دیدار به این نتیجه برسیم که ارتباط با آن فرد/کنشگر برای ما مفید است یا نه. اما همین که تلکیفمان با خودمان روشن است و می دانیم که چرا با فلانی ارتباط برقرار کرده ایم، دو هیچ از بقیه جلوتریم. 

 اما خب، این را در نظر داشته باشید که ما یک طرف شبکه سازی هستیم و طرف دومی هم هست. چه کار کنیم که طرف دوم هم به تداوم این شبکه سازی یا حتی شروع آن رغبت داشته باشد؟ 

 ⁃ طبعا باید شبکه سازی برای هر دو طرف مزایایی داشته باشد. یعنی ارتباط با شما باید چیزی داشته باشد که طرف مقابل را هم راضی به این ارتباط کند. 

 ⁃ طبعا پیشینه سازمانی یا کاری شما باید به گونه ای باشد که طرف مقابل هم استنتاج کند با شبکه سازی با شما فقط با شما ارتباط نمی گیرد و می تواند با سازمان شما یا مجموعه متخصصانی که شما آنها را نمایندگی می کنید هم ارتباط بگیرد 

 ⁃ طبعا باید اعتماد وی از نظر صداقت شما در گفتار و سطحی از دانش یا تخصص یا تجربه ای که ادعای آن را هم دارید را جلب کنید. 

 

 

اگر تا اینجای محتوا برای شما جذاب بوده، این ویدیو را هم ببینید. گفتگوی من با علی پوربافرانی راجع به شبکه سازی.

اما برای اینکه بتوانید این اعتماد را جلب کنید شاید رعایت این موارد کمک کننده باشد:

 آداب شبکه سازی

(از این بخش سرسری نگذرید)

 جدی گرفتن اتیکت و تشریفات حضور: اگر بخواهم شفاف بگویم،‌ هر ابزار اتصال به شبکه های اجتماعی، اتیکت و دیسیپلین مخصوص به خودش را می طلبد و اینکه بگوییم با یک مجموعه یکسان از رفتارها یا نوع پوشش یا مدل حرف زدن در همه جا حضور پیدا می کنیم و همیشه موفق خواهیم بود کاملا اشتباه است. 

یعنی چه؟‌ یعنی در هر جمع باید راجع به موضوعات مورد علاقه آن جمع صحبت کنید. سطحی از ادب و نزاکت اجتماعی که در ان جمع مرسوم است را رعایت کنید و رفتاری از خودتان نشان دهید که شما را شایسته حضور در آن جمع معرفی می کند. اگر آن ابزار ایونت حضوری یا کلاس و دوره باشد،‌در کنار آن، طبعا نوع پوشش شما هم مهم است. مثلا نمی توانید با لباس راحتی که در سفر می پوشید به ایونت بروید و لازم است لباسی آراسته بپوشید (حرف از رنگ و قیمت و نوع لباس نزدیم. صرفا آراستگی، تمیز بودن و همگن بودن لباس با عرف جمع مهم است). 

 آماده کردن یک پیچ (Pitch) برای گفتگو با فرد: این که برای گفتگو با فرد یک پیچ یا بسته توضیحات لازم است نشان می دهد که شبکه سازی حضور دیمی و ملاقات تصادفی افراد در یک ابزار اتصال به شبکه های اجتماعی نیست. شبکه سازی باید با هدف انجام شود. مثلا یک دلیل شرکت در فلان رویدادی، می تواند شبکه سازی با یکی از متخصصینی باشد که می دانیم در آن رویداد حضور دارد.  


اما پیچ چیست؟ یک بسته گفتگو محور ساده که شامل موارد زیر است:

⁃ در این بسته به بهترین نحو خودتان را معرفی کرده اید

⁃ در این بسته هدف و نیازتان از شبکه سازی را بیان کرده اید

⁃ در این بسته دستاوردی که این ارتباط می تواند برای طرف مقابل داشته باشد را بیان کرده اید

⁃ در این بسته از اینکه آن فرد وقت و تخصص و تجربه اش را در اختیار شما قرار می دهد تشکر کرده اید 

⁃ در این بسته راه های ارتباطیتان را برای ارتباط و پیگیری در آینده در اختیار وی قرار داده اید. 

نکته: این پیچ تمرین کردنیست اما به مرور مثل رانندگی ذاتی می شود. احتمالا با یکی دو بار جلوی آینه معرفی کردن خودتان یا گفتن هدفتان و … بتوانید روی آن روان شوید. پس به خودتان سخت نگیرید. اما حتما آماده اش کنید. 

پیگیری و فالو آپ: رفتیم، صحبت کردیم، ارتباط گرفتیم و توانستیم یک راه ارتباطی هم بسازیم. بعد از این چه کنیم؟ آیا همین کافیست؟‌اگر همینجا همه چیز را رها کنید،‌ شما یک ارتباط ناپایدار یا لحظه ای ایجاد کرده اید و احتمالا کارت ویزیت یا شماره تلفن شما هم به جمع ده ها کارت ویزیتی که توی کشوی هرکداممان رها شده می پیوندد. در ادامه راه شما باید ارتباط با آن فرد را استمرار بدهید و راجع به موضوعی که با وی درخواست شبکه سازی داشته اید پیگیری و فالوآپ داشته باشید. 

 

نکته: بسیاری از ما،‌ طی شرکت در ایونت های مختلف، با افرادی آشنا می شویم، شماره تلفن هایمان را هم ممکن است رد و بدل کنیم یا آی دی توییتر یا اینستاگرام و … و بعد، پیگیری بعدی یا فالوآپ بعدی در ایونت بعدی انجام می شود. بله! به مرور طرف مقابل ما را می شناسد و چون در ایونت های مختلفی همدیگر را دیده ایم،‌ ممکن است ما را هم به یاد بسپارد و احتمالا یکی دو قضاوت هم راجع به ما داشته باشد. اما هیچ وقت هیچ خروجی از تجربه یا دانش ما ندیده و طبعا ارتباط ما به همین ایونت ها محدود می ماند. این نوع ارتباط من را یاد دوست های روضه ای پدرم می اندازند. آدمهایی که فقط در روضه های شهر یزد همدیگر را می دیدند و با هم آشنا می شدند. اصولا همدیگر را می شناختند اما اطلاعات عمیقی از همدیگر نداشتند و فقط می توانستند بگویند فلانی آدم خوبی است. چون در روضه ها و عزاداری ها شرکت می کند. 

کجاها شبکه بسازیم؟

 در ابتدای همین نوشته مطرح کردم که برای شبکه سازی باید هدف داشت و البته در ادامه باید بگویم که شبکه سازی منحصرا در ایونت ها و همایش ها و … و به صورت حضوری انجام نمی پذیرد. شما می توانید خیلی ساده و از طریق شبکه های اجتماعی شبکه سازی داشته باشید. 

در ابتدای همین بحث تعریفی هم از شبکه های اجتماعی ارائه دادیم. اینجا لازم است شفاف کنیم که توییتر،‌ اینستاگرام، لینکدین و بقیه شبکه های اجتماعی، در اصل ابزارهای اتصال به شبکه های اجتماعی هستند. به همین شکل، رویدادها، وبینارها، مهمانی ها و … هم می توانند ابزارهایی برای اتصال به شبکه های اجتماعی باشند. 

 به نظر من، هیچ کدام از این ابزارها بر دیگری برتری ندارند و البته بنا به موقعیت شما و هدفی که دارید ممکن است یکی از اینها بر دیگری ترجیح پیدا کند. بگذارید حرف هایم را با یک مثال شفاف تر کنم. 

 

به خاطر دارم که یکی از دوستانم بسیار گزیده و کم توییت می کرد. و البته قبل از شیوع کرونا هم معروف شده بود به اینکه بعضی از ایونت ها را در توییتر خلاصه سازی می کند. اما چند عادت بخصوص داشت که بعضی از آنها را اینجا می گویم:  

⁃ به هر ایونتی نمی رفت. چون می خواست فقط جامعه بخصوصی از افراد متخصص با وی آشنا شوند. 

⁃ برای هر ایونتی خلاصه مکتوب درست نمی کرد. برای کار خودش یک دیسیپلین اجتماعی درست کرده بود که شامل گزیده گویی، انتخاب و مفید گویی بود.  

⁃ جدای از بحث ایونت ها، گاهی می شد که با هدف شبکه سازی با یک فرد بخصوص توییت می زد. یعنی از طریق دانش و تجربه ای که به دست‌ آورده بود، محتوایی اختصاصی آماده می کرد که مورد توجه فرد بخصوصی قرار بگیرد و بعد،‌ با ابراز تمایل او، طی یک مدت زمان بخصوص، پیچی که آماده کرده بود را ارائه می داد و اطلاعات کاری خودش را با او رد و بدل می کرد یا برای جلسه کاری با وی قرار می گذاشت. 

این دوست من، از یک ابزار بخصوص، برای جلب یک فرد یا جامعه مخاطب بخصوص و با داشتن هدف مشخص استفاده می کرد و برای این کار، دیسیپلین یا آداب حضور در آن ابزار اتصال به شبکه اجتماعی را هم رعایت می کرد. 

به نظرم این می تواند یک مثال خیلی شفاف از این باشد که کجاها بهتر است شبکه بسازیم. هر جایی که مخاطب هدف ما حضور دارد بهترین جا برای شبکه سازی با وی است

اینجا لازم است از نقش سوشال مدیا در شبکه سازی هم غفلت نکنیم. 

 بزرگترین حسن شبکه های اجتماعی در دنیای مدرن، دسترس پذیر کردن و کم رنگ کردن موانع و هزینه های شبکه سازی است. در مثالی که از بلاگ محمدعلی جنت خواه آوردم، در جایی از بحث، اشاره می کند که زمانی برای رفتن به یک کشور دیگر (شبکه سازی) لازم بود ماه ها مسیر طی کنید. یا مثلا بزرگترین هزینه مسدود شدن FATF دشوار کردن و زمانبر کردن انتقال پول از کشورمان به کشور طرف قراردادهای دلاری است. [این مثال ها را برای این می زنم که بگویم در زندگی مدرن سرعت دسترسی و کم شدن هزینه هاست که موجب می شود شما یک روش را به روش دیگر ترجیح بدهید. بنابراین شما هم در انتخاب ابزار یا روش شبکه سازی به دو موضوع هزینه و زمان توجه کنید و بر اساس ان شبکه سازی را انجام دهید.]

 

اما عیب سوشال مدیا این است که موجب شده همه به همه چیز دسترسی داشته باشند و مهارت ها دیگر نقش پررنگی در شبکه سازی بازی نکنند. به این صورت است که می بینیم مثلا از یک اینفلوئنسر (فرد شناخته شده) به عنوان یک فرد دارای شبکه قوی نام برده می شود یا شاهد این هستیم که از افرادی صرفا به دلیل نشست و برخاست با بزرگان اکوسیستم و شام و ناهار خوردن با آنها به عنوان افراد مناسب برای شبکه سازی نام برده می شود. (متمم

 

در کنار این دو حسن و عیب،‌ باید به این نکته هم اشاره کنیم که اگر ابزار شما برای شبکه سازی سوشال مدیا است، گریزی از ارتباطات گسترده با جامعه ای که قصد شبکه سازی در آن را دارید ندارید.  

آیا همه ما باید شبکه سازی کنیم؟

 شاید از نظر روحی و روانی همه انسان ها مستعد شبکه سازی فعال و همه جانبه از طریق کانال های ارتباطی مختلف و با ابزارهای مختلف نباشند. اما گفتیم که یکی از اصولی که انسان هوشمند به آن نیاز دارد ارتباط با شبکه های اجتماعیست. به هرحال شما برای زندگی کردن لازم دارید که با افرادی هرچند محدود ارتباط برقرار کنید و در این ارتباطات با هم دیگر مراوده داشته باشید. از دل این پیوندهای ضعیف گاه و بیگاه پیوندهای قوی ای هم به وجود می آیند که موجب می شوند افرادی به دوستان نزدیک ما یا حتی بخشی از زندگی ما تبدیل شوند. از این گریزی نیست. به هرحال انسانیم و مجبور!

اما اگر بخواهیم کمی حرفه ای تر به آن نگاه کنیم، لازم نیست برای پیشرفت در حرفه و تخصص خودمان بیست و چهار ساعته درگیر شبکه سازی باشیم. یک انسان نرمال [گرچه بعید می دانم حتی ایجاد یک دسته بندی به نام نرمال هم درست باشد] هروقت که لازم باشد نیازی از نیازهای حرفه ای و تخصصی خودش را از طریق افراد دیگری تامین کند، دست به شبکه سازی می زند. بیشتر از آن، به نظرم اضافه کاریست و برای یک انسان شاید لزومی نداشته باشد. 

 اما اگر باز هم بخواهم مته به خشخاش بگذارم شاید این دسته بندی بد نباشد: 

 ⁃ در ابتدای مسیر نردبان شغلی: بیشتر از منابع آموزشی بیاموزید. کمتر نیاز به شبکه سازی دارید. 

 ⁃ در سطح کارشناس: از منابع آموزشی غافل نشوید. تجربیات متخصصین دیگر [ شبکه سازی]  را هم از دست ندهید. 

 ⁃ در سطح کارشناس میانی:‌ همچنان به آموزش بها بدهید. تجربه متخصصین دیگر در زمینه کاری خودتان و زمینه های کاری نزدیک به رشته خود[ شبکه سازی]  را از دست ندهید. 

⁃ در سطح کارشناس ارشد و مدیر:‌ آموزش دیدن را دست کم نگیرید. از تجربیات دیگران در گستره حرفه ای اکوسیستمی که در آن هستید [ شبکه سازی] هم بهره ببرید. 

 کلیت این دسته بندی می خواهد بگوید اگر در ابتدای راه هستید فقط به آموزش فکر کنید. از میانه راه، در ابزارهای اتصال به شبکه های اجتماعی به دنبال شبکه سازی باشید و آن را هم جدی بگیرید. در این میان شبکه های دوستی تان را هم در کنار شبکه های تخصصی و حرفه ای جدی بگیرید. 


راضیه بهرامی زحمت کشیده و خلاصه ای از گفتگوی من و علی پوربافرانی تهیه کرده. ضمن تشکر از ایشان، اگر فرصت دیدن ویدیو را ندارید، این خلاصه را از دست ندهید

 

 اما ایونت!

 همه این بحث از آنجا شروع شد که یک نفر پرسید آیا لازم است با هدف شبکه سازی در اکوسیستم دیجیتال مارکتینگ در همه ایونت ها شرکت کنیم؟

پاسخ من احتمالا الان که به اینجا رسیده ایم برای شما مشخص است:

برای وقت و عمر خودتان ارزش قائل باشید و فقط در ایونت هایی شرکت کنید که شما را به هدفی که می خواهید برساند. این، فقط شامل ایونت ها نمی شود. شامل تمامی ابزارهای اتصال به شبکه های اجتماعیست که احتمالا به آنها دسترسی دارید.

جمع بندی

یک نکته ای که باید در انتها به آن اشاره کنم، مدیریت توجه و اقتصاد توجه است. اگر تا اینجا آمده اید و این تجربه نوشته را دنبال کرده اید،‌ باید بگویم کل این نوشته، سعی بر این داشته که نظر شما را به مدیریت توجه و اقتصاد توجه جلب کند. به نظرم این دو مفهوم، از جمله مواردی هستند که در کل طول حیاتمان به آنها نیاز داریم و باید آگاهانه به آن واقف باشیم. 

پیشنهاد می کنم شما هم راجع به این دو مفهوم مطالعه بیشتری داشته باشید. (این دوره از متمم را هم پیشنهاد می کنم)

خببب! این هم راجع به شبکه سازی! اگر سوالی داشتید همینجا مطرح کنید تا جواب بدهم. 

4 پاسخ

  1. سپاس از شما جناب حمیدا عزیز
    مطلب بسیار عالی بود
    به همراه مثال‌هایی که زدید مطلب جذاب تر شد.
    موفق تر باشید🌹👌

    1. ممنونم رضاجان. خوشحالم که مفید واقع شده. امیدوارم شما هم اگر در این زمینه تجربه یا مثالی دارید یا به دست آوردید با ما درمیون بذارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بازم محتوا دارم!

چند تا پست دیگه!

چطور خوب مخالفت کنیم؟‌

روش درست مخالفت کردن چیزیه که مطمئنم به ما هیچ وقت یاد ندادن. توی این مقاله که از پل گراهام خوندمش، ایشون اومده و راهکار درست مخالفت کردن رو به ما یاد داده. چطوری؟ با نمایش دادن انواع مخالفت کردن و البته انتخاب رو به ما سپرده که دوست داریم کدومو انتخاب کنیم.

چطور یک وبینار برگزار کنیم؟ نکات حین برگزاری وبینار

حقیقتا سخت ترین روز برگزاری یک وبینار،‌ دقیقا روز برگزاریست. به عنوان یک برگزار کننده اگر ده نفر نیرو هم داشته باشید، آخرش استرس این را دارید که اتفاق ناگواری نیفتد و وبینار به خوبی برگزار شود. اما همیشه اتفاقاتی می افتد که خارج از کنترل است. در این محتوا از یک ساعت قبل از برگزاری تا ده دقیقه پس از پایان برگزاری وبینار را توضیح داده ام.